نتایج جستجو برای عبارت :

که بدنتون هنگ نکنه!

برای تقویت سیستم ایمنی بدنتون قرص آهن و اسید فولیک بخورید.
سیر و پیاز
زنجبیل
آویشن
اینا رو هر روز بخورید
روزی دوبار عنبر نسا و اسفند تو خونه دود کنین
افرادی که آتنی هیستامین مصرف میکنن( سیتیریزین، لوراتادین و..)، سعی کنین کمتر استفاده کنین چون سیستم ایمنی رو تضعیف میکنن.
از کورتونها استفاده نکنین چون سرکوبگر ایمنی هستن.
دستهاتون رو تند تند بشورین.
ان شاالله که همیشه بدنتون سالم باشه
دیروز مثل همه رفتیم تو طبیعت.
بچه ها میگفتن بریم بازی. من مایل نبودم چون نگران ناخنام بودم! با این حال رفتم و هرچند ناخنم شکست اما خیلی خوش گذشت. ^_^
چایی آتیشی درست کرده بودیم. پیاله ها کم بود و به من نرسید. با خودم گفتم خب اینجا که آب نداریم و تا برسیم خونه ظرفا شسته نمیشن. پس اگه تو پیاله ها واسه سری دوم چایی ریختن من نمیخورم. که یهو دیدم اومد طرفم و پیاله چاییشو گرفت سمتم و گفت: بیا این چایی رو بگیر، تو به ظرف دهنی حساسی، من بعدا میخورم.
همین توجه
نمیدونم چرا شدم مثل دوسال پیش مثل شبایی که گریه میکردم برا اینکه نکنه بابام بمیره نکنه تنها شم نکنه درحقــم نامردی بشه نکنه های زیادی و مثل بارون اشک میریختم ...
الان بعد از دوسال مامانم کنارم خوابیده الان ولی من یه ریز درحال گریه کردنم نکنه مامانمم تنهام بذار وای من دیگه هیچکــی رو ندارم وای خدا من چیکار کنــم خدا خودت کمکم کن نمیدونم این فـرای مزخرف چرا میاد تو مخ من آخه ؟ خـدا نظرتو برگردون! من خیلـــــی گناه دارم ...
هروقت شب راحت تونستی
سرت رو بزاری روی بالش و 
سریع خوابت ببره 
معنیش اینه که همه چیز روبه راهه
هرموقع بی دلیل خواستی
فقط بخندی و شاد باشی 
یعنی یکی برات چنین آرزویی کرده 
هروقت دیدی فقط داری شانس میاری 
بدون خدااومده کنارت و اسمش شده شانست 
ولی تو خبرنداری 
اما اما اما 
هروقت چهار ستون بدنت لرزید و تب کردی 
هر موقع که تو زندگیت فقط سیاهی دیدی و 
سیاهی و سیاهی 
فکر کن 
نکنه قلب یک پروانه رو یک جایی تو زندگیت لرزونده باشی 
نکنه دونه یک مورچه
هروقت شب راحت تونستی
سرت رو بزاری روی بالش و 
سریع خوابت ببره 
معنیش اینه که همه چیز روبه راهه
هرموقع بی دلیل خواستی
فقط بخندی و برقصی و شاد باشی 
یعنی یکی برات چنین آرزویی کرده 
هروقت دیدی فقط داری شانس میاری 
بدون خدااومده کنارت و اسمش شده شانست 
ولی تو خبرنداری 
اما اما اما 
هروقت چهار ستون بدنت لرزید و تب کردی 
هر موقع که تو زندگیت  فقط سیاهی دیدی و 
سیاهی و سیاهی 
فکر کن 
نکنه قلب یک پروانه رو یک جایی تو زندگیت لرزونده باشی 
نکنه دونه ی
حقیقتا امروز برای اولین بار احساس عذاب وجدان کردم و از کسی ک پشتش غیبت کرده بودم معذرت خواستم،توی واتساپ هنوز سین نکرده و من کلیییی دارم میترسماز اینکه نکنه معذرت نخاستن بهتر باشه از خواستن از اینکه نکنه بد درموردم فکر کنه از اینکه نکنه در حالت بینظری درمورد من بودم و با اینکار در نظرش من ادم کلا همیشه غیبت کنی بنظر بیامکلا حالم از اینکه دستمو زدم رو سند خیلی بدهکاش دستم خشک میشه سند نمیزدم:/
نمیدونم چرا انقدر من دیر و به سختی یه تصمیم میگیرم...
دل دل زیاد میکنم  این پا و اون پا میکنم راجبش کلی فکر میکنم..مشورت میکنم..
وقتی هم اخرش تصمیمو گرفتم باز میگم نکنه اشتباه باشه...نکنه درد سر بشه،نکنه...
به جرات میتونم بگم یکی از عادتای خیلی بدمه..اذیت کنندس هم برای خودم هم برا بقیه..
1- C.R.A.P رو از بدنتون دور کنید
می دونید معنی C.R.A.P چیه؟ خب اینها گروهی از مواد غذایی هستند که برای بدن خوب نیستند. کافئین، شکر تصفیه شده، الکل و غذاهای آماده. اگر شما این چهار گروه غذایی رو از زندگیتون حذف کنید می تونید به سمت داشتن یک شکم صاف و پهلوی بدون چربی حرکت کنید. این ها جزو بزرگترین دشمنان یک شکم صاف هستند که به بدن شما می چسبند و باعث می شوند که از بین بردن چربی ها سخت شود.
2- هفته ای یک بار غذای مورد علاقه ات رو بخور
شما در امتناع از خوردن غذ
مامان امروز می‌گفت: دیشب از خدا خواستم هیچ وقت منو با آقای میم ( همسر بنده) امتحان نکنه!
گفتم: ینی چی با اون امتحانتون نکنه؟
گفت: آخه میدونی! خدا آدمو با چیزایی که خیلی دوستشون داره امتحان میکنه! دعا کردم یدفه چیزیش نشه، یدفه نره از پیشمون ، خلاصه با میم امتحان نشم!
گفتم: مامان!! :/ جونِ من یبار به خدا گفتی به وسیله ما امتحانت نکنه؟؟؟
گفت: نه بابا! حالا شما که هستید !
 
 
فک کنم دیگه وقتش شده باشه که من و بابام و داداشام شوهرمو بندازیم تو چاه. اینطور
یارحمان 
اربعین کربلا بودم 
و حالا خواهم نوشت از سفر عشق 
قبل سفر به هیچ کسی نگفتم جز خانواده و اونایی که دیگه بخوای نخوای اطلاع داشتن 
وقتی رسیدم بین الحرمین و دقیقا وسط بهشت بودم 
گفتم حالا وقتشه که بنویسم کربلام  
#الحمدلله 
دلهره ای که ازش حرف میزدم همین بود 
که نکنه دعوت نشم ؟ نکنه نیام کربلا ؟ و نکنه های زیادی ... 
خداروشکر که در پناه حسینم علیه السلام 
 
 
یآعلی 
 
 
سلام، واقعیتش هر چی سعی میکنم اسم واقعیم رو مخفی کنم نمیشه، به همین خاطر از شما دوستان عزیز، اگر داخل وبلاگتون اسم واقعی من رو به کار بردید، پاک کنید و بجاش بنویسید نویسنده آشنا:)، دست شما درد نکنه، اونهایی که میدونن هم دیگه اسم واقعی من رو به کار نبرن، این دستور نبود، خواهش بود:) دست شما درد نکنه، جبران میکنم
سلام دوستان
من چند ماهی میشه که نامزد کردم و هیچ مشکلی هم با نامزدم نداریم. فقط یه چیزی هست که در ذهن خودمه و آزارم میده. این که حس می کنم نکنه نامزدم در ذهنش من رو با زن دیگه ای مقایسه کنه، نکنه بگه فلانی این خصوصیت رو داره ولی خانوم من نداره، نکنه تو ذهنش من چیزی کم داشته باشم ولی به روم نیاره. 
میدونم این از حساسیت و کمبود اعتماد به نفس خودم نشأت می گیره ولی خب خیلی آزارم میده، تا حالا همچین چیزی ندیدم ازش، ولی فقط یکی دو بار یه چیزهایی درباره
هو
خیلی ازت دور موندم، خیلی زیاد. اونقدر که اصلن هیچوقت فکرشو نمیکردم؟ نکنه باز با من قهری؟ نکنه یه حال گیری اساسی تو راهه؟ نکنه چی؟ من که نمیفهمم این همه دوری رو... نمیفهمم بخدا... خستم. خیلی خسته. خسته ی روحی. فکری. جسمی... حال و حوصله ی هیچکس و هیچ چیز رو ندارم... دنبال یه راه حلم. یه گشایش. یه نیم نگاه. تو که مارو تحویل نمیگیری. قبول اصلن. از همین راه دور بهت میگم. خودت همه چیز رو درست کن. خودت راه رو نشونم بده. خودت چراغ بده دستم. این چه وضعیه آخه؟این
میترسیدم ازاینکه نشه ، ازاینکه کارها جور نشه ، ازاینکه مامان اجازه نده .تو دلم دعا کردم. دعا کردم و دعا کردم. خیلی دعا کردم. یادم افتاد میگفت تو سختی ها توسل میکنم به حضرت زهرا(س) که توسل کن که نذر کن. یاد ط دسته دار افتادم که گفت شب قبل از یه خانمی مشکل گشا گرفته. یاد مسجد صاحب الزمان( عج) شهر افتادم. همه رو به هم وصل کردم. نذر کردم . توسل کردم به بی بی فاطمه ی زهرا(س) که کارام رو جفت و جور کنه که کمکم کنه و تو راه سختم یاور باشه . که یه روزی که در توانم
میخوام برا اولین بار چالش بزااارم ...
 
۱_ عضو مورد علاقتون تو بدنتون
۲_ کسی که تو این اکیپ عاشقشین 
۳_ کسی که تو این اکیپ ازش بدتون میاد 
۴_ چه چیزی تو خودتون از نظر خودتون زیبا تره 
۵_ چه استعدادی دارین که بقیه نادیده اش میگیرن 
۶_ اولین کراشتون 
7_ دلتون برای کی خییلییی تنگ شده ؟
۸_ بدترین روزتون تو عمرتون 
۹_بهترین روزتون 
۱۰_شباهت بین خودتون و بایستون 
۱۱_ چه چیزی تو شما منحصر به فرده؟
 
اونی که باید افردا باشن ۳ تا گزینه باید بنویسین ....
 
برین
با دلی که نمیدونم برای چندمین بار هری ریخته و هنوز آدم نشده
دلم میخواد بشینم با این آهنگی که بچه ها گذاشتن و صداش از حیاط میاد که باید تو رو پیدا کنم هر روز تنها تر نشی... گریه کنمولی فعلا بباید غلاف کنم و واسه میان ترم باکتری و پرسش انگل و قارچ و باکتری عملی و ارائه زبان این هفته م بخونم
 
میدونین چه سخته در حالی که تمام عضلاتت سست شده و تمام بدنت واسه روحت سنگینی می کنه مجبور باشی ** خنده بزنی و با هم اتاقی عوضیت خاله ی تی ام بکس رو گوش کنی؟
 
که ن
در سال کنکور چشم یکی از اصلی ترین اعضای بدن است که اگر در موردش نکات ایمنی (!) رو خوب رعایت نکنید ممکنه بهش آسیب بزنید 
تو ادامه مطلب یه سری نکات بهتون میگم تا به این عضو دوست داشتنی بدنتون آسیبی وارد نشه
روی ادامه مطلب کلیک کنید
ادامه مطلب
در سال کنکور چشم یکی از اصلی ترین اعضای بدن است که اگر در موردش نکات ایمنی (!) رو خوب رعایت نکنید ممکنه بهش آسیب بزنید 
تو ادامه مطلب یه سری نکات بهتون میگم تا به این عضو دوست داشتنی بدنتون آسیبی وارد نشه
روی ادامه مطلب کلیک کنید
ادامه مطلب
همیشه فکر میکردم وقتی جشن و ازدواج خانواده ی آدم باشه همه چیز قشنگتره. آدم ذوق بیشتر و خوشی بیشتری داره ولی الان برای بار دوم فهمیدم که اتفاقا هرچی فرد بهت نزدیک تر باشه استرس و فشار روانی و بحث و گرفتاری فکری و هزینه و همه چیت بیشتره. مثلا اون تایمی که بقیه صرفا دارن به خودشون میرسن تو استرس آب معدنی و سالاد و دی جی تالارو داری. یا اینکه توی فلان مراسم یه وقت نکنه چیزی کم بیاد. نکنه فلان وسیله یادمون بره‌. نکنه...
تمام مدت استرس و نگرانی داری و ا
هرسال این موقع ها بیان وبلاگ برتر اعلام میکرد
هرسال لاقل یه تبریک به کاربرا میگفتن
هرسال اینموقع 5 توم عیدی میداد :) کم بود ولی خوب بود خخخ
چی شد امسال خبری نیست از تیم مدیریت بیان؟
نکنه بیانم ...
بروزرسانی:
ممنون از دوست عزیزمون احسان شریعتی که در این باره نوشت دستش درد نکنه :) که تو لینک زیر قابل مشاهده است
کلیک کنید
بعضی چیزا خیلی ذهنمو درگیرمیکنه!
یه سری فامیل داریم خیلی خانواده روشنفکر و به اصطلاح باز هستن !
اما مثلا خودم دیدم اذان گفت نماز خوندن
تعقیبات میخونن قرآن وختم فلان سوره و...
اما من خودم با اعتقاداتی ک خودم انتخابشون کردم اکثرا نماز میخونم اما نه همیشه!
ترجیح میدم مانتو بپوشم تا اینکه چادر سر کنم باشلوار کوتاه ومانتو تنگ وجلو باز وناخن کاشت و 20 کیلو آرایش :/
من از 2ماه محرم وصفر کلا2روزشو رفتم مراسم عزاداری
من هیچوقت نذاشتم هیییییچ پسری حتی دس
منتظرم نمره ی ترم هشتم ثبت دائم شه که برم برای کارای تسویه با دانشگاه و ثبت نام طرح
ای کاش زودتر نمره رو ثبت دائم میکردن...حوصلم پوکید تو خونه
برم طرح و سر کار، یکم باز مشغول میشم
گرچه از اونجا هم میترسم
یه فوبیای عجیبی دارم نسبت به محل کارم که نکنه نتونم با ادما و محیطش کنار بیام؟
نکنه اونجایی که الان انتظارشو میکشم که برم بخاطر ادماش به برزخ زندگیم بدل شه؟؟
اخه من همین چند ماه پیش همچین تجربه ای داشتم
از یه خراب شده ای فرار کردم که ارامش داشته
سلام رفیقان بیانی!زیاد دیگه دارم پست میزارم میییدونم :))ولی یه سوالی داشتم،در واقع در مورد یه موضوعی ازتون نظر میخوام.چند وقت پیش با یکی از بچه‌های دانشگاه که تو کار تئاتره و کارگردان و نویسنده است یه ملاقاتی داشتم و دست نوشته هام رو بردم نشونش دادم.حالا یه نمایشنامه ای نوشتم تقریبا رو به اتمامه،و روی کاغذ.اما میترسم بفرستم براش. از یه طرفم فکر میکنم امسال فارغ‌التحصیل میشه و میره(حالا نمیدونم میخواد اون موسسه که مدیرش هست رو چیکار کنه :/ )ی
سلام رفیقان بیانی!زیاد دیگه دارم پست میزارم میییدونم :))ولی یه سوالی داشتم،در واقع در مورد یه موضوعی ازتون نظر میخوام.چند وقت پیش با یکی از بچه‌های دانشگاه که تو کار تئاتره و کارگردان و نویسنده است یه ملاقاتی داشتم و دست نوشته هام رو بردم نشونش دادم.حالا یه نمایشنامه ای نوشتم تقریبا رو به اتمامه،و روی کاغذ.اما میترسم بفرستم براش. از یه طرفم فکر میکنم امسال فارغ‌التحصیل میشه و میره(حالا نمیدونم میخواد اون موسسه که مدیرش هست رو چیکار کنه :/ )ی
دانلود آهنگ جدید حامد فرد به نام شب جمعه
دنبال رپ جدید خوبم؟ پس گوش کن !
اهنگ حامد فرد شب جمعههمینک برای شما کاربران گرامی ، موزیک جدید شب جمعه صدای حامد فرد همینک با متن از جاز موزیک
Download New Music By Hamed FardCalled Shabe Jomeh


دانلود آهنگ با کیفیت 320 
دانلود آهنگ با کیفیت 128 
مشاهده تمام آهنگ های حامد فرد
متن دانلود آهنگ حامد فرد شب جمعه
من دلم پره که هر بارم
یه نمه به فکر درمانم
می نویسم و سرحالم
ملتم هی میگن دربارم
مملکت و ولش کرده
یه سره موزیکو قرش کرده
به شدت دچار وسواس فکری شدم همش خودمو سرزنش میکنم نکنه این حرفو زدم اشتباه بود الان فلانی چه فکری راجع به من میکنه و ....
وقتی سودای بدن آدم بالا میره اینطور میشه 
چاره اشم خوردن گرمیجاته که من زده شدم ازش :/ 
من کلا آدمی بودم که به راحتی با همه ارتباط میگرفتم و خیلی خوش صحبت بودم  D: از بس شوخ بودم آدما از با من بودن لذت میبردن -_-
درسته تعریف بود اما جدی بود :)))
ولی حالا :( خیلی برام سخت شده 
دارم با طرف حرف میزنم از وسواس دیوونه میشم که نکنه این حرفو
فرض کنید در چنین شرایطی هستید:
هوا خیلی گرمه و عرق کردید.
چند ساعت پیاده‌روی با یه کیف سنگین باعث شده حسابی خسته بشید و لباس‌هاتون به بدنتون چسبیده.
آخرین باقیمانده آب‌تون رو چند ساعت پیش خورده‌اید و گلوتون به شدت خشک شده.
شدت گرما و خستگی قدرت هرکاری رو ازتون گرفته و چند کیلومتر تا آبادی بعدی هنوز فاصله دارید.
از طرف دیگه شما در کشور خارجی هستید و زبان مردم اونجا را هم متوجه نمیشید.
اینجا جایی است که شما متوجه محدودیت‌های جسمی و ذهنی خودتو
 خودش خیلی وقت ها با صدای گرفته هم روضه میخواند فکر این را نمی کرد که ممکن است بگویند چقدر صدایش بد است. می گفت الان وظیفه ام روضه خواندن است حتی با صدای گرفته. آخر روضه هم نصیحت می کرد : "رفیق نکنه جا بمونی! نکنه ارباب تو رو نخره! نکنه روسیاه بشی! اگه نخره آبروت میره." داداش حالا که ارباب تو رو خرید و ما جاموندیم، یه کاری کن آقا مارو هم بخره... امشب شب جمعه که میری پیش ارباب سفارش مارو هم بکن.. بگو آقا ما رو بخره.. شهید مدافع حرم محمد حسین محمدخانی
 @
ازین بی اعتمادیم به ادمها رنج میبرم، حتی گاهی به نزدیک دوستانی هم که اعتماد صد درصد ندارم و این فوبیای اینکه همه ادما تو ی بازی شرکت میکنن تا منوفریب بدن و ازارم بدن بیشترازینکه اونارو ازاربده خودمو ازارمیده. ازینکه هیچ حرف دورغ و راستی رو ازهم تشخیص نمیدم و حالموبد میکنه این حجم از بدبینی وقتی کسی فلان میگه کلی باید فکر کنم تاببینم قصد واقعیش چی بوده؟نکنه همش داشته فکر میکرده که این حرفو بهم بزنه تافلان اتفاق بیوفته؟ فکرکنم به تنها ادمی ک
 ازون روزی ک سرپرست و نگهبانا وحشت زده بهمون میگفتن "فقط برین" دو هفته میگذره
چ وحشتایی رو تحمل کردیم ک نکنه ناقلیم و برگشتنمون کارو بدتر کنه؟
هرچندروز ی بار ب ی حالت استیصال میرسم و میگم نمیتونم دیگه این وضعو تحمل کنم، اونم تا اخر فروردین؟ یا شاید بیشتر..قراره این ترممون بچسبه ب ترم بعد یا حذف ترم بشیم؟ نکنه وقتی برمیگردیم یکیمون کم باشه؟حتی تصورش دیوونم میکنه.اینارو ک مینویسم نمتونم جلوی گریه امو بگیرم. مامانم فشارخون داره چیکار کنم؟اگه چ
تو کلاس رانندگی مون ۹۰ درصد بچه کنکوری هایی بودن که از سر جلسه کنکور یه سره رفتن آموزشگاه برای اخذ گواهی نامه!
 یه دوقلوی آقا هم داشتیم. یکیشون جلسات اخر با یکی از دخترهای کلاسمون شماره رد و بدل کردن و دوست شدن :))
و خب من هنوز برام سواله وقتی ردیف خانوم ها و آقایون جداست، اینا کی وقت کردن از هم خوششون بیاد؟ شاید آقاهه پشت سرش چشم داشته؟بعد این دختره از کجا فهمیده این قل رو ترجیح میده با اون قُل؟ نکنه اشتباهی شماره اون یکی رو گرفته باشه؟ نکنه او
روز اول که ارای اولین دیمه نیشته دلم انگار خیلی وقت پیش شناسیمه او شوه دپرس
بوم حال گنه داشتم هی تماشام کردیا حس خوبه و په داشتم هی هات دسم گرد
نیشت و گردم قصیه کرد و یادم نیه چوه وت چوه حواسم پرت کرد اصلا ارام سنگین بی
نوای دوته کم بارم ولی وقتی چویله دیم فهمیم هیچ نیه بارم خلاصه بیه فابم عاشقم
کرد چه جور ولی دلشوره داشتم نکنه ی روز بچود نکنه بعد ی مدت تکراریو بوم ارای
شو روژ فکرم ی بی یکی تر و جای مه ناید ی مدت که گذری رفتاره عوض بی دی زو
جواوم ن
پروردگارم ..... هستی ؟
پروردگارم .... 
فکر میکردم که توی این این روزهای آخر سال چیزای خیلی خوبی رو قراره تو پرونده وب سایت خاک گرفته ام بنویسم ....
اما الان که دارم فکر میکنم ، بر عکس اون چیزی که دارم میگم و خواسته قلبیم بود  همیشه به نشدنا فکر کردم .... 
نکنه نخوای؟
نکنه اشتباه کردم؟
نکنه دروغ باشه ؟
نکنه همه اینا نشونس واسه من ؟
بدی ماجرا که چه عرض کنم مزخرف ترین جای ماجرا جاهایی بود ک پروردگارم خودت شاهدشی ...
حالا محکم و قوی اومدم جلو ک بهم بگی این چ
دارم سریال می بینم. یه سریال ایتالیایی به اسم "دوست نابغه ی من"... حوادث فیلم به حدود سال 1950 بر میگرده. نگاه می کنم و فقر و ناآگاهی گلوم رو فشار می ده... برای اولین بار حس می کنم "دونستن" چقدر خوبه.
راستش... خیلی وقتا فکر می کردم یک سری چیزا رو زودتر از سنی که باید یاد گرفتم و فکر می کردم این بده. اما وقتی تو این فیلم دیدم که "ناآگاهی" می تونه چقدر به آدم ضربه بزنه خدا رو شکر کردم.
بخونید. یاد بگیرید. راجع به خودتون، روحتون، بدنتون، نیازهای خودتون و دیگر
دوست داشتن یه نفر مثل اسباب کشی به یه خونه جدیده. اولش عاشق همه ی چیزای جدیدش می شی. هر روز صبح از اینکه همه این خونه مال خودته سر ذوق می آی. هر لحظه دلت شور می زنه که نکنه سر و کله ی یه نفر پیدا بشه و بگه یه اشتباه وحشتناک اتفاق افتاده و از اول قرار نبود که تو صاحب یه همچین خونه ی شگفت انگیزی بشی. بعد در گذر زمان، دیوارها هوازده می شن، تراشه های چوب اینجا و اونجای خونه می ریزه، و اینجاست که تو کم کم نه عاشق بی نقصی این خونه، که عاشق همه ی نقص هاش می
 
صبح خبر رو خوندم. Cnn نوشته بود از قول ناسا: که از یه سیاره با فاصله ۵۰۰ میلیون سال نوری، هر ۱۶ روز سیگنال رادیویی دریافت میکنه!
 
از صبح تو افکارم غرقم. که اون سیگنال‌ها چی میخواد بگه؟! داره پیام خاصی میده؟ موحودات  خاصی دارن پیام میدن یا اینها هم کشف تازه ای در کائناته و فقط ما الان بهش دست پیدا کردیم و چیز مهمی نیست؟!
 
 
اگه پیام خاص از موجود خاصی باشه چی؟ چند میلیون سال قبل این پیام رو فرستادن که ما الان دریافتش کردیم؟ چی گفتن؟ نکنه یه موجود
میگن زمانی که حضرت موسی مقابل ساحران فرعون قرار گرفت
  چشمش به مار ها افتاد دلش لرزید..ترسید
پیش خودش گفت خدایا نکنه فکر کنن منم سحره کارم،نکنه فک کنن منم جادوگرم و ایمان نیارن..خدا به حضرت موسی خطاب میده:موسی از چی میترسی؟ من هستم..تو منو داری!
عصاتو بنداز ترس به دلت راه ندهعصا میفته به یک اژدها تبدیل میشه و تمام مارهارو میبلعه
اونوقت تمام ساحرا زانو میزنن و میگن ما ایمان آوردیم به خدای هارون و موسی:)
+قسم به لحظه ای که شکسته ای و جز خدایت مرهم
این روزها عجیب دلمون تنگ شده برای یه سرفه یا یه عطسه درست و حسابی توی جمع!!! همه حواسشون به همدیگه هست و به شدت همدیگه رو زیر نظر دارند. فقط کافیه یه سرفه یا عطسه بکنی حتی دیگه جات تو خونه هم نیست چه برسه محل کار و فضاهای عمومی. یه عطسه که بکنی همه بهت نگاه میکنند و پیش خودشون میگند نکنه این کرونا داشته باشه، نکنه ناقل باشه خلاصه اینقدر بهت نگاه میکنند که شرمنده میشی این از مردم ؛ اگه تو جمع دوستان وهمکاران باشی که دیگه وضعیت بدتر ازاینه! رفتی دک
مامان میگه ینی اینا برن کی برمیگردن؟
میگم ناراحت نشی مادر من !فامیلتن ...دوستشون داری ...ولی شاید ...اونم شاید! برای فوت بابا ننه اش !!!
ولی قطعاااا برای ارث و میراث سر و کله اشون پیدا میشه !!!
مامان میگه مار نزنه زبونتو !!!خدا نکنه !!!
میگم:چی خدا نکنه ؟اینه بابا ننه طرف نمیرن؟که نمیشه!یا برگردن ؟که نمیشه !یا برنگردن؟که نمیشه !اصلا به من چه !
ولی یه چیزم ممکنه پیش بیاد !
میگه چی؟
میگم اینکه پولشون تموم شه و هیچ جوره نتونن حتی با ظرف شوری و کار تو رستورانی
نمیدونم چرا همه ی ما تنهاییم یعنی از بقیه چیزی کم داریم که نداریم، اصلا وقتی خوانواده ت تو رو مثل انسان حساب نکنه از بقیه چه توقعی داری، وقتی دوستات با تو مثل دوست حساب نکنه از مردم چه توقعی داشته باشیم.
در کل وقتی کسی ما رو یه دیوونه فرض کنه اصلا اعتماد به نفسی برامون نمیمونه، پس ما یه انسان تنهاییم که هیچکس ما رو دوست نداره جز خدا
خب حالا بعد مدت های خیلی طولانی حاشیه هام حذف شدن و باید برگردم به زندگی
دوباره گشتن توی آگهی های استخدام و فرستادن رزومه و روبرو شدن با ترس زنگ زدن واسه کار و حتی حضوری رفتن و ترس از خارج شدن از محیط امن و سرکار رفتن و استرس اینکه نکنه خراب کنم نکنه دعوام کنن. منتها حالا نسبت به چند وقت قبل تر یه دلیل محکم پیدا کردم که چرا باید کار کنم و شرایط سخت الان و حتی سخت تر از این رو تحمل کنم. امیدوارم هدفم یادم نره و دوباره که حاشیه ها پیش اومدن ( چون زند
دوست داشتن یه نفر مثل اسباب کشی به یه خونه جدیده. اولش عاشق همه ی چیزای جدیدش می شی. هر روز صبح از اینکه همه این خونه مال خودته سر ذوق می آی. هر لحظه دلت شور می زنه که نکنه سر و کله ی یه نفر پیدا بشه و بگه یه اشتباه وحشتناک اتفاق افتاده و از اول قرار نبود که تو صاحب یه همچین خونه ی شگفت انگیزی بشی. بعد در گذر زمان، دیوارها هوازده می شن، تراشه های چوب اینجا و اونجای خونه می ریزه، و اینجاست که تو کم کم نه عاشق بی نقصی این خونه، که عاشق همه ی نقص هاش می
مامان و بابام کفش ست خریدن و باهم‌میرن پیاده روی
بابام‌تقریبا هر روز برای مامانم پاستیل میخره
و قبل از اینکه لیوان هویج بستنیشو بخوره میپرسه مامانتون خورده؟!
(بعضی وقتا فکرمیکنم نکنه مامانم حاملست)
مامانم پیاله ی آخر‌ماست رو برای بابام‌نگه میداره و آروم‌بهم میگه دیگه به طور کامل پامو از خونه زندگیشون بکشم بیرون،مگه بابام با یه حقوق چقد میتونه به بچه هاش کمک کنه؟!
بابام بهم میگه این‌چند روز‌که اینجام من ظرفارو بشورم
مامانم میگه شام در
توی این ایامی که ادم ِهم روحیه کم پیدا میشه برای صحبت , و یه جورایی تو رو لال میکنن اینقدر که حرف زدن باهاشون عواقب داره که تو کاملا خواسته و الگوریتمیک سکوت رو انتخاب میکنی,  تصمیم گرفتم بیام اینجا بنویسم .از ترس اینکه نکنه حرف زدن یادم بره !!!
اینایی هست این روزا که کرونا اومده میگن سعی کنید رابطه هاتون رو حفظ کنین و از اینجور حرفا... اینا فازشون چیه؟
اگر از قبل از کرونا ارتباطی نبوده باشه چی؟  اگر هم کلام و هم روحیه نبوده باشه چی؟ چی رو حفظ کن
اشتباه کردم، ترسیدم نکنه کارها خراب شود فاجعه ای درست شود پس چیزی نگفتم خنده هایم را پنهان کردم نکنه به کسی بر بخورد پس دردها را فرو خوردم دردها عمیقتر شد تا اینکه از همه کناره گرفتم چون نقش دیگران را در اشتباهات نادیده گرفتم وفداکاری های بی موردی در حق دیگران  کردم که اول از همه به خودم لطمه میزد خود را ناقص یافتم چونکه چیزی برای عرضه به دیگران نداشتم بلکه همه چیز را در درونم ریخته بودم پس سکوت کر کننده ای رخ داد که دیگران را اذیت میکرد این س
 «قهوه بخورم کافئین به  بدنم برسه سرحال شم »
این جمله یا چیزی تو این سبک جمله رو تو کافه ها یا بین مردم عادی که قهوه می نوشن ، زیاد ممکنه بشنوین ولی درسته آیا ؟
 
 
کافئین کارکردش اینطوریه : که میاد جای مولکول های خواب تو مغز میشینه و جلوی خوابیدن ما رو میگیره . تا اینجا خب همه چی درست ولی شما برای سرحال شدن و شادابی نیاز به نوشیدن خود «قهوه» دارین به خاطر اسید ها و ترکیب های شیمیایی موجود توی قهوه  که باعث میشه شما فشار خون بالاتر و در نتیجه افز
 «قهوه بخورم کافئین به  بدنم برسه سرحال شم »
این جمله یا چیزی تو این سبک جمله رو تو کافه ها یا بین مردم عادی که قهوه می نوشن ، زیاد ممکنه بشنوین ولی درسته آیا ؟
 
 
کافئین کارکردش اینطوریه : که میاد جای مولکول های خواب تو مغز میشینه و جلوی خوابیدن ما رو میگیره . تا اینجا خب همه چی درست ولی شما برای سرحال شدن و شادابی نیاز به نوشیدن خود «قهوه» دارین به خاطر اسید ها و ترکیب های شیمیایی موجود توی قهوه  که باعث میشه شما فشار خون بالاتر و در نتیجه افز
بعد از یکسال و شیش ماه واقعا نمی‌دونم از کجا شروع کنم و از چی بگم! 
چجوری تونستم اینهمه وقت طاقت بیارم دوری از فضای وبلاگ‌نویسی و نوشتن رو؟؟؟
دیروز اتفاقی در حین وبگردی هام، به ماهنامه جیم برخوردم.دیدم آآآآآ من یه زمانی اینجا عضو بودم و می نوشتم! نوشته هام رو یه دور خوندم .دیدم آآآآآآآمن یه زمانی می نوشتم اصلا!!! 
بعد از خوندن اون نوشته ها سری به بیان و وبلاگهای دوست و همسایه زدم...چه خاطرات و حس و حال قشنگ و شیرینی برام زنده شد...ولی اکثر بچه ها
سلام خدای مهربونم
سلام همدمم. خوبی؟؟؟
منم خوبم
خدای مهربونم وقتی بهت فکر میکنم ، میبینم چقدر هوام را داری و داشتی ، آروم میشم. دیگه نمی ترسم.
امروز رفتم و به مدیر شرکت گفتم نمی تونم تمام وقت باهاتون کار کنم.گفتم به صورت پروژه ای . اونم ریموت.
اولش پیش خودم گفتم ، نکنه قبول نکنه ؟؟
بعد گفتم من اون کاری که فکر میکنم درسته را انجام میدم، دیگه بقیش با خداست.
خدایا من همه زندگیم را سپردم به شماهاااا!!!
قربونت برم ، خودت حواست باشه خراب کاری نکنماااا
م
آیا می دونستید منشا بسیاری از بیماری ها و مشکلات بدنتون چیه ؟؟؟دیگه از دکتر رفتن و خوردن داروهای مختلف و درمان های ناقص خسته شدید؟؟؟میدونید منشا بیماری و مشکلات بدنتون از سه چیز شروع میشه ؟تغذیه، عدم تحرک و استرس که در راس همه ی اونها تغذیه هستش؟!بله ، تغذیه ی شما اگه کامل نباشه روی مغزتون تاثیر میگذاره و باعث استرس و در نهایت کمبود انرژی و عدم تحرک شما میشه...واین آغاز همه ی بیماری ها در بدن شماست...حتما پیش خودتون می گین که تغذیه ی من که عالی
اصل اصل زندگی دقیقا چیه و کجاست? هنوز هیچی از ۲۱ سالگیم نفهمیدم که به زودی وارد ۲۲ میشم...  جوونی کردن یعنی چی? چرا احساس خوشبختی نمیکنم? 
خودم از گوشه امنم می کشم بیرون اما باز هم نمیشه,امروز رفتم که کمی قدم بزنم ,اما آروم نبودم ,میترسیدم ,تپش قلبم بالا رفته بود و احساس امنیت نمیکردم ,هر مردی که از کنارم رد میشد نگران میشدم نکنه دزد باشه ,نکنه متجاوز باشه... .تنهایی پیاده روی توی تاریکی عذاب آوره.
اما ادامه میدم ,این هفته میانترم دارم و قراره من به
اینکه وسط روز، توو لحظه ای ک حتی فکزشم نمیکنی...
صدای پیامک گوشیت بیاد و از طرف دیوونه ای باشه ک دلتنگ دیوونگیاته...
دیوونه ای ک دوره... ولی یادش همین نزدیکیاس...
یه جمله ی یهویی مث  "خوبی؟"  "چطوری رفیق؟"  "دلتنگتم..."
یه جمله ک نشون بده حواسمون ب هم هست...
و یواشکی... وقتی دنیا و مشغله هاش حواسشون نیس... یاد رفاقتمون و خاطراتمون میوفتیم...
بودنمونو یاد آوری کنیم ب کسایی ک دوسشون داریم...
ب کسایی ک بودنمون براشون مهمه...
شاید معجزه نکنه ولی...
یه حس عجیب و غر
۱۲:۵۱
یه بار، چند سال پیش‌‌ها، شهریور بود. صبح داشتم می‌رفتم مدرسه و سردم بود. و یهو خیلی جدی فکر کردم، نکنه پاییز شده و من جا موندم؟
پاییز نشده بود.
جا نمونده بودم.

۱۴:۱۱
What do you want from me? Why don't you run from me?What are you wondering? What do you know?Why aren't you scared of me? Why do you care for me?When we all fall asleep, where do we go?
‌‌
۱۹:۵۹
ماه خیلی دوره. اگه زمین گرد نباشه چی؟ ممکنه به یه نقطه نگاه کرده باشم که هر چی نگاهم رو ادامه بدی به هیچ جرم آسمانی برخورد نکنه؟ یه بارم تو دفترچه‌م یه چیزی نوش
آدم عمق تنهاییش رو وقتی می‌فهمه که اتفاق بدی واسش میفته و نیاز داره کسی دستشو محکم بگیره و فشار بده و بهش بگه: از پسش برمیای.  ولی پیدا نکنه چنین شخص امنی رو برای خودش. تلگرامو باز کنه و بالا و پایینش کنه و دنبال کسی بگرده که تو این موقعیت میتونه کمکش کنه ولی پیدا نکنه کسی رو. بعد مجبوره خودش خودشو بغل کنه و تو اوج تنهایی به این فکر کنه که واقعا از پسش برمیام؟ نمی‌شه همین الان زندگیم تموم بشه و لازم نباشه بعد از این اتفاقو ببینم؟ نمیشه تموم شه ه
من بالاخرههههههه این فیلمو دیدم. اونم چون موشِس بهم گفته بود حتماً ببینم. چون ناامید بود نکنه دنیای ما یه روزی انقدر دهشتناک بشه. نکنه محیط زیستو جوری غارت کنیم که راه بازگشتی نمونه. 
موشس دوست عزیز جدیدمه. وقتی بهم گفت دهه شصتیه خودش تعجب کرد. ولی من تعجب نکردم. بیشتر از ۹۰% دوستای باکیفیت من دهه شصتی‌ان. بهم میگه اخلاقت دهه شصتیه :))))) 
خب توقع دارید از نولان بنالم؟ D: خیلی فیلم خوبی بود دیگه. خیلی. فقط نمیدونم این بشر چه علاقه‌ای داره زمینو تو
 
وقتی زورم به این ذهن مواج نمی رسه و ساعت ها خیره به لپ تاپ و غرق فکرم...
گاهی سعی میکنم خودمو تو رودربایستی ش بندازم و یاد خودم بیارم که بسه دیگه، جلو نرو...
گاهی سعی میکنم این بچه ی تخس رو بنشونم و یادش بیارم خبری هم نبود ... یادت هست؟
گاهی میشینم پای حرفها و خواسته هاش، و ... میبینم دارم از پا میفتم...
گاهی سعی میکنم امید به جبران و بهبود اوضاع رو براش زنده کنم...
به اینجا که میرسم همیشه سر دوراهی می مونم... هیچ وقت مطمئن نیستم که آیا واقعا بهتر میشه ی
آدم هر چقدر هم که سرش شلوغ باشه و فکرش مشغول ،کار زیادی داشته باشه و سرگرمِ خودش باشه ،از خاطره ها و آلبوم  عکسها که بگذریمبالاخره یه روز گُذرش به کُمُد قدیمی در بسته یا شایدم به طاقچه بالایی اتاقی که مدتها ازش بی خبر مونده  خواهد افتاد .با کُلّی فکر و خیال و نگاه کردن به اسباب بازی های قدیمی و گاهی هم تبسُّمی لبخند گونه همبازی های قدیمی را هم می بیند ِ آنجا دیگه کلمات خیلی به کار نمیانیادمون باشهاگر سراغی از خاطره ای میگیریم مواظب باشیم کها
       
چند وقتِ خوابهایی میبینم ک بعد از بیدارشدن از خوابِ واقعا تو فکر فرو میرم 
نمیدونم چرا دیشب  توی خواب فقط اسم امام حسینو صدا میکردم 
خدایا خودت کمکم کن
امروز ک از خواب بیدار شدم رفتم مامانم رو صدا کردم جوابمو نمیداد با خودم گفتم نکنه مُردم با سرعت برگشتم توی رخت خوابمو نگاه کردم واقعا تو اون ثانیه ها یه حسی داشتم ک نمیدونم اسمشو چی بذارم 
با خودم گفتم نکنه دیگه وقتم تموم شده 
من از تنهایی ب شدت ترس دارم
بیشتر هم بخاطر این ک دوقلوایم 
فیلم خشکسالی و دروغ رو دیدم....
حالم رو بد کرد...یه بخشیش چون فیلم خوش ساختی نبود....یه بخشیش چون اون روی روابط ادما رو نشون میداد...وقتی اینقدر به هم نزدیک میشن که شروع میکنن به کنترل کردن هم و اصرار که بگو منو دوست داری و اصرار که من بهت شک دارم و نکنه منو نمیبینی و نکنه کهنه شدم و اهههههههه........ازون التماس و بی قراری های کابوس وار زنه و سرگردونی نقش مرد مقابلش...
بعد رفتم خندوانه ببینم که بشوره ببره....
از بازیگره پرسید چی کار کردی که بعد از ۲۰ سال ا
درحالی ک خوشحال و شاد خندون بودم از اینکه دیگه اون دوره ی مدیریت خانواده ها گذشته تصمیمیات با خودمونه کرونای لاناتی اومد و باعث این شرایط پیچیده شد!
حالا ک کل جسارتمو جمع کردم و اول خودمو بعد مهدی رو و بعد خانوادمو قانع کردم ک اگ نمیشه عقد بگیریم حداقل محرمیت بخونیم!! تازه داستان اصلی شروع شد
یکسره باید دنبال هماهنگ کردن این و اون و جمع کردنشون دور هم و پرسیدن نظراتشون باشم... چون پدر شرط کرده ک محرمیت فقط بعد از مشخص کردن همه چیز و انجام توافق
دلم میخواست میتونستم لباسام رو توی چمدونم جا میکردم و حداقل برای مدتی که روحَ م در عذابِ میرفتم از این شهر ! از این خونه پناه میاوردم توی خونه ای که فقط فقط خودم تنهــام ! جایی که صدای حرف آدما اذیتَ م نکنه ! جایی که مجبور نباشم در خونه رو روی همه باز کنم ! جایی که آدمی نباشه تا بترسه نکنه برای رسیدن به آرامش خودم رو بکشم ! جایی که مامانَ م نباشه تا نبینم چشایی که برای حال مزخرف من داره مثل ابر و بارون میباره ! جایی که نیاز نباشه داد بزنم بگم سرم دا
بهم میگن طرف برای تو گریه میکنه، تو که نمیای حالش گرفته س، تو دفتر خاطراتش پره از اسم تو. بهم میگن گناه داره نگاش کن، نگاش میکنم. مببینم که حالش از خودش گرفته، که از خودش بدش میاد و از من هم و میفهمم. منم یه روز جاش بودم، میخواستم و نمیخواست من رو، وقتایی بود که متنفر میشدم ازش وقت هایی بود که از خودم بدم می اومد، از خودم میپرسیدم چرا؟ چرا اون از بین همه ی آدما؟ چرا من اصلا؟ اعتماد بنفسم خورد شد و برنگشت، حالا از هرکی خوشم میاد ترس میفته به جونم،
تا الان با خواص معجزه آسای قارچ گانودرما آشنا شدید (اگه هنوز اشنا نشدید به 2 تا پست قبلی مراجعه کنید .)
و متوجه شدید که چرا با قهوه میکس و فراوری کردن ولی بعضیا میگن که تو عطاری ها هم
از همین قارچ گانودرما میفروشن خودشم ارزونتر هم هست . چرا باید بیام از این قهوه
ها استفاده کنم!؟
اول اینکه 15 نوع قارچ گانودرما تو دنیا وجود داره ولی تنها
قارچ گانودرمایی که خواص درمانی داره قارچ #گانودرما_لوسیدوم هستش و بقیه گانودرما
ها خاصیت درمانی ندارن و هیچ فای
نمیدونم. شایدم کبک و یا یه گربه سه‌پا و یک‌چشم و دم‌بریده‌ای که دل همه واسش میسوزه. اون سال پر فراز و نشیبم از اون جهتی که انتظارشو داشتم داره خوب پیش میره. راضیم از جایی که هستم و چشم‌اندازم خوبه. ولی «میترسم از اون لحظه که دیوونه نباشی.» دیگه دیوانه نیست. و یکی دیگه رو هم دوست داره. میخوام برم جلوش و داد بزنم که دیدی من بیشتر دوست داشتم. ولی من رهاش کردم. من خیلی وقته دیگه بهش فکر نمیکنم. ولی وقتی میبینم میخنده و بغلش میکنه شاید یکم قلبم مچال
تو هم اینطوری هستی که خاطرات خجالت اور داشته باشی یا فقط من اینطورم؟  این خاطرات اذیتم میکنن به خصوص اگه دیگران هم باهاش شریک باشن و تو واقعا خجالت میکشی هم از خودت هم کسی که باهات شریک هست. همش وقتی باهاش حرف میزنی فکر میکنی نکنه یادش باشه. نکنه در مورد من فکر بدی کنه و اشتباهاتم تو خاطرش مونده باشه. نکنه هر دفعه که باهاش حرف میزنی تمام اون چیزا بیاد تو خاطرش و از تو بدش بیاد :( حس خیلی گندی دارم وقتی به این خاطراتم فکر میکنم :( هیچ جوره هم خیال
دانلود آهنگ جدید شب جمعه از حامد فرد + متن + پخش آنلاین
♬♪♪♫♪♬
Download New Song Hamed Fard |Shabe Jomeh+Text
Danlod Ahang Jadid Hamed Fard | Shabe Jome
♬♪♪♫♪♬
برای دانلود آهنگ شب جمعه ی حامد فرد  لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
 
 متن آهنگ جدید حامد فرد بنام شب جمعه :
♬♪♪♫♪♬
دله پره که هر بارم یه نمه به فکر درم*لم
مینویسم و سر حالم ملت هم هی میگن دربارم
مملکتو ولش کرده یه سره موزیکو قرش کرده
 
دربه دره چشش گرمه به کمرو ال و بلش کرده
میگی وا نکن پیرهنتو نامحرم میاد دیدن تو
۱. عاقلانه اینه که ابتدا به دیده اعتماد به هر شخص نگاه کرد و احترام...ولی وقتی اون اعتماد و احترام با دست خود طرف از بین رفت...
یا چشماتو میبندی و رد میشی و پاکش میکنی از زندگیت....
یا تا پدرش در نیاد و ثابت نکنه که عوض شده نمیبخشیش....
۲. تصور کن یه عمر مثل یه پرنده آزاد و رها باشی....یعد بری به یه مرد بله بگی که معتقده تصمیمای مهم رو مرد میگیره...اونه که تصمیم میگیره کجا زندگی کنید...اونه که تصمیم میگیره تو کار کنی یا نه....همه نگرانشن که نکنه توقعات مادی
دانلود آهنگ جدید شب جمعه از حامد فرد + متن + پخش آنلاین
♬♪♪♫♪♬
Download New Song Hamed Fard |Shabe Jomeh+Text
Danlod Ahang Jadid Hamed Fard | Shabe Jome
♬♪♪♫♪♬
برای دانلود آهنگ شب جمعه ی حامد فرد  لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
 
 متن آهنگ جدید حامد فرد بنام شب جمعه :
♬♪♪♫♪♬
دله پره که هر بارم یه نمه به فکر درم*لم
مینویسم و سر حالم ملت هم هی میگن دربارم
مملکتو ولش کرده یه سره موزیکو قرش کرده
 
دربه دره چشش گرمه به کمرو ال و بلش کرده
میگی وا نکن پیرهنتو نامحرم میاد دیدن تو
عجیبه.نمی‌دونم چرا این روزا انقدر نگران همه‌چیزم. نمی‌دونم چی باعث می‌شه اینقدر ناآروم و بی‌قرار باشم.برای خودم نگرانم. برای خیلی از دیگران هم. احساس بی‌ثباتی نسبت به آینده دارم. احساس گناه نسبت به گذشته.چرا اینقدر این دو تا رو می‌نویسم؟ حس ترس از آینده و حس گناه از گذشته... واقعا اگه منطقی نگاه کنیم من نه اونقدر گناه‌کارم و نه اونقدر ناآگاه از آینده. پس چی باعث می‌شه اینقدر نگران باشم؟
فکر می‌کنم مثل کسی‌ شدم که روی یه پل چوبی راه می‌‌
دانلود آهنگ جدید شب جمعه از حامد فرد + متن + پخش آنلاین
♬♪♪♫♪♬
Download New Song Hamed Fard  Called Shabe Jome+Text
Danlod Ahang Jadid Hamed Fard  Shabe Jome
♬♪♪♫♪♬
برای دانلود آهنگ شب جمعه ی حامد فرد  لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
 
 متن آهنگ جدید حامد فرد بنام شب جمعه :
♬♪♪♫♪♬
دله پره که هر بارم یه نمِ به فکر درمالم ♪♪♫  می نویسم و سر حالم ملت هم هی می گن دربارم
مملکتُ ولش کرده یه سره موزیکُ قرش کرده ♪♪♫     دربه دره چشش گرمه به کمر الُ بِلِش کرده
می گی وا نکن پی
عجیبه.نمی‌دونم چرا این روزا انقدر نگران همه‌چیزم. نمی‌دونم چی باعث می‌شه اینقدر ناآروم و بی‌قرار باشم. (آهان به خاطر فلان چیز؟ بی تاثیر نیس ولی خب that may not be all the thing)برای خودم نگرانم. برای خیلی از دیگران هم. احساس بی‌ثباتی نسبت به آینده دارم. احساس گناه نسبت به گذشته.چرا اینقدر این دو تا رو می‌نویسم؟ حس ترس از آینده و حس گناه از گذشته... واقعا اگه منطقی نگاه کنیم من نه اونقدر گناه‌کارم و نه اونقدر ناآگاه از آینده. پس چی باعث می‌شه اینقدر نگر
بدن انسان یک زمان بندی طبیعی داره که به عنوان ریتم شبانه و روزانه
شناخته میشه. این ریتم روی مغز، بدن و هورمونها تاثیر میذاره و به شما کمک
میکنه در طول روز بیدار بمونید و زمان خواب رو به بدن اعلام میکنه و بر
اساس نور تنظیم میشه. با شروع روز و با تابش نور خورشید فعالیت مغز و انرژی
بدن زیاد میشه. اگه بطور روزانه دو ساعت در معرض نور خورشید یا نور
روشنایی مصنوعی قرار بگیرین کیفیت خواب و طول مدت خواب رو بهتر میکنه، به
ویژه در کسانی که مشکلات شدید
متزلزل قدم برمی دارمو هر حرکتش رو بو میکشمچطور تبدیل شدم به زنی که میترسه،که نکنه ردی از مهربانی خشونت بار معشوق مرده ش، تو این نوظهور باشهرد پاها رو که میبینم دوباره از خودم میپرسم چرا؟چرا من؟انگار که دوباره سی آبان ۹۷ شده باشه
شما میگین گرگ زاده رو اینجا معرفی کن تا آبروش بره و تنبیه شه و یواشکی اینجا رو نخونه و منو با این حرفها اذیت نکنه یا از پیش اطلاعات برداشت نکنه.
حقیقتش من اینکارو نمیکنم نه با اون نه با هیچ کس دیگه.
دقت کنین، آدم کاری رو میکنه که اونجوری تربیت شده و یا داره زندگی میکنه.
زندگی توی غرب برای جنس مذکر ایرانی خیلی خیلی سخته.
فکر کنین اون بدبخت توی زندگیش بهش هر روز فشار وارد میشه
تنهایی
بی کسی
سوسول بودن
و...
من پسر مشابهش خیلی زیاد دیدم
همین که اینجا
دیشب هی تو رو مثال می‌زد.
میگفت خودتو منزوی نکن.میگفت مثلا من و تو خیلی خوبیم.
گفت ازت فاصله نگیرم.
البته اون که نمیدونه من چجوری دوست دارم.هر چی داشتم خودمو قانع می‌کردم که خب باید از خیرت بگذرم خراب شد.دلم برات غنج می‌ره.برای نگاهت.برای اون تکونی که به ابروت دادی وقتی داشتی منطقی تحلیل می‌کردی.برای رنگ پیرهنات.برای اون دریای احساسی که هستی و اون چشمای عمیق گیرات که کوچکترین جلوه شه.دلم داره صورتشو با ناخوناش چنگ میندازه از بی‌قراری برا
ای بابا، هی میم میاد جلو چشمم. دروغ ها درباره‌ش. و دروغ‌های دیگر. و شک می‌کنم. نکنه صنم واقعی اون بوده؟ اوکیه ها. ولی الان نباید اینو می‌فهمیدم. واقعی‌ترین واقعیِ اون وقتی بود که فکر می‌کرد من میم‌م. مرور مجدد مکالمه‌ها.
چقدر زخمی‌م.
خودمو جمع و جور می‌کنم.
 
آهنگ seven years از لوکاس گراهام رو شنیدین؟ خیلی قشنگه و برای من خاطرات دو سال پیش وقتی کلاس دهم بودم رو تداعی میکنه 
آدم همیشه باید تو یه دوره هایی بعصی آهنگارو همش گوش بده و یه مدت گوش نکنه تا بعد ها که هروقت شنیدشون خاطرات ان موقع ها یادشون بیفته
لحظه‌ی آخر با بی طاقتی، اما برگشت و براشون دست تکون داد.
از بی خداحافظی کردن متنفر بود.صبر نکرد تا بتونن سوال هاشون رو بپرسن، 
میترسید از سر غصه حرفی بزنه که بعدا پشیمون بشه.
سریع پله ها رو طی کرد و سعی کرد به حرف هایی که قلبش رو به درد میاوردن فکر نکنه...احساس میکرد تمام وزن دنیا توی سرش جمع شدهو زانوهاش زیر این بار دارن خم میشن.
هو سمیع
.
#قسمت_چهل و هشتم
.
من و سروان به هم نگاه کردیم
 
-ولی 
خانم دکتر مغز استخوان شما بهش می خوره
و این یعنی فعلا پیوند ممکن نیست
- داروهایی که می خورین بدنتون رو ضعیف کرده و در ثانی بعضی هاش تاثیرات اندکی روی مغز استخوان می گذاره
- پس قطعشون کنید
-نیازشون دارید وگرنه اینکارو می کردم
- من به هیچ چی نیاز ندارم و از همین الان هیچ دارویی نمی خورم
-خطرات حذف ناگهانی داروهاتون زیاده و اجازه ندارید
- خطراتش واسم مهم نیست
مهم اینه هرچه زودتر سجاد درما
نوشته شده 21 دیشب:
به طور بدی کمرم درد میکنه. یجوری انگار از تو درد میکنه
مثل ی زن بارداری ک کار انجام داده باشه
دخترک مریض شد
چرا داره تند تند مریض میشه. اوردمش دکتر. گفت سرم بدم بزنه که شب خیالت راحت باشه تب نکنه
اومدیم و حرف زدم با دخترک و با کلی گریه های مظلومانه رفتیم یه کلینیک و سرم زد
فقط نگرانه
همش میپرسه دستم خوب میشه؟ میتونم باهاش کار کنم؟ میتونم لیوان آب بلند کنم؟
میترسه دستش دیگع کار نکنه
امشبم مثل دیشب افطار کردنمون موکول میشه ب یک س
هر آنچه بوده برام با ارزشه... اما هر چه نگاه کردم امیدی نبود‌... تقاطع مشترکی نبود... آخرین خرده تکه ها رو هم ریختم دور... از وجودم... اگر تونسته باشم... و این قطعا پایان خطه.
 
+واقعا چبه این بشر؟ آدمی از شناخت خودش هم عاجزه ...
++ خدایا... نکنه یه روز حس کنم انسانِ درستی نیستم؟
یهو فکرم رفت سمت نشدن هرچی که میخوام. کلی گریه کردم براش. برای سهمیه یا پولی که ندارم. منمو منمو کتابها و ترسی که از نشدنش تو بدنم افتاده. نمیدونم هیچ راهی جز سخت خوندن ندارم. میترسم نشه کم بیارم خیلی میترسم از پسش بر نیام. یعنی میشه بشه؟ یعنی میشه من بتونم؟؟ چقدر زمان کم دارم. باید هرجوری شده خودمو از شر این ترس رها کنم. میدونم اگه بخوام با این ترس پیش برم به هیچکدوم از اهدافم نمیرسم. یعنی همه این ترس هارو تجربه میکنن؟ یا منم که مثل بدبخت ها میمو
فقط میتونم بگم وات دِ فاک امروز روز واقعا عجیبی بود با یه نفر که مشکوک به کرونا بود از نزدیک برخورد داشتم البته با اینکه هم اون ماسک و دستکش داشت و هم من ولی نمیتونم بگم که استرس نداشتم و ندارم که نکنه این ویروس تخمیو گرفته باشم. زمان همه چیزو مشخص میکنه.
جا داره یه تشکر بکنم از علیرضا جان قربانی و همایون جان‌تر شجریان که با انتشار این آلبوم هدیه‌ی تولدم رو پیشاپیش دادن! خیلی لطف کردین، دستتون درد نکنه! :)))))آوازش هم مثل همیشه عالی و بی‌نظیره ولی تنظیمش یه ذره ضعیفه، فقط یه ذره. :)
در نهایت لطفا و لطفا قانونی بخرید و دانلود کنید…
سلام
باز نفهمیدم اصلا چطوری آذر تا 20 ام رسید ...
خدایا این عمر منه داره میگذره و من هیچی ازش نمیفهمم
انقد خودمو با کار و پروژه خفه کردم درک نمیکنم چطوری میگذره عمرم
اصلا این کارا به خاط خداست؟
خدا راضیه؟ نکنه خسرالدنیا و الاخره بشم؟؟
الهی
ارحم لنا
دانلود آهنگ جدید شب جمعه از حامد فرد + متن + پخش آنلاین
♬♪♪♫♪♬
Download New Song Hamed Fard  Called Shabe Jome+Text
Danlod Ahang Jadid Hamed Fard  Shabe Jome
♬♪♪♫♪♬
برای دانلود آهنگ شب جمعه ی حامد فرد  لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
 
 متن آهنگ جدید حامد فرد بنام شب جمعه :
♬♪♪♫♪♬
دله پره که هر بارم یه نمِ به فکر درمالم ♪♪♫  می نویسم و سر حالم ملت هم هی می گن دربارم
مملکتُ ولش کرده یه سره موزیکُ قرش کرده ♪♪♫     دربه دره چشش گرمه به کمر الُ بِلِش کرده
می گی وا نکن پی
مامان می‌گه: ببینیم امشب می‌تونیم بریم نمایشگاه قرآن یا نه.
فائزه می‌گه: رفتیم اونجا برام چادر می‌خری؟
می‌خوام بلند بگم: آخه تو که حتی روسری هم نمی‌پوشی!
اما نمی‌گم. بی‌خیال، به من چه اصلا؟ بذار حداقل یکی از دختراشون شبیه اونی باشه که دوست داشتن. بذار حداقل اون ناامیدشون نکنه. 
جدی،
حالت خوبه؟
 
چقدر لاغر شدی!
 
(درسته ریش و سیبیل و همه چیشو زده و به شکل نرمال خودش دراومده) ولی چقدر لاغر شدی! خیلی لاغر شدی! خیلی.
مگه چقدر به تو سخت میگذره زندگی؟
 
راستی جدی،
یه چیزی بگم؟
 
وقتی پیرهن مارک دار اونجوری میپوشی با مارکهای بزرگ، دو معنا داره اغلب:
1. عقده لباس مارک داری (شاید داری نمیدونم)
2. میخوای به مردم توی ایران پز بدی که چشمتون دربیاد لباس مارک دارم.
 
و اینکه این کار تو رو چیپ میکنه به چشم مردم.
 
بعدم پسر گل مگه تو وزنه بر
وقتی یکی ازم آدرس میپرسه و من نمیدونم و الکی بر اساس حدس زدن راهنمایی میکنم، همه ش این نگرانی رو دارم که نکنه آدرس اشتباهی داده باشم و طرف برگرده منو با مشت و لگد بزنه، واسه همین تا جایی که جا داره مسیرهای فرعی انتخاب میکنم و از موقعیت دور میشم.شما هم مثل من هستین یا فقط من دچار خودسادیسمی هستم 
اون زمانی که اینترنت بین المللی داشتیم (یادش بخیر...)، یک سایتی رو پیدا کرده بودم که میتونستی نامه ای به چند سال آینده ت بنویسی، ایده ی جالبی اومد به نظرم ... اینکه بتونم خطاب به خودِ ده سال بزرگترم نامه بنویسم ، باهاش حرف بزنم، حس ها و اهداف و حتی دغدغه هامو بهش بگم، بهش بگم میخوام چجوری ببینمش و ...
یک قسمتی هم داشت که میتونستی نامه های آدم های ناشناس به خودشون رو بخونی ... بعضی از نامه ها دیلیور شده و بعضی نه! 
خیلی هیجان داشتم که برای خودِ بزرگت
اون زمانی که اینترنت بین المللی داشتیم (یادش بخیر...)، یک سایتی رو پیدا کرده بودم که میتونستی نامه ای به چند سال آینده ت بنویسی، ایده ی جالبی اومد به نظرم ... اینکه بتونم خطاب به خودِ ده سال بزرگترم نامه بنویسم ، باهاش حرف بزنم، حس ها و اهداف و حتی دغدغه هامو بهش بگم، بهش بگم میخوام چجوری ببینمش و ...
یک قسمتی هم داشت که میتونستی نامه های آدم های ناشناس به خودشون رو بخونی ... بعضی از نامه ها دیلیور شده و بعضی نه! 
خیلی هیجان داشتم که برای خودِ بزرگت
و خب ما هیچ وقت درست عمل نکردیمهیچ وقت هیچ وقت نفهمیدیم باید چی کار کنیم ؟ قاعده بازی چیه؟ رسما سپردیم امام‌زمان پیش ببرهایمانمون به جای محرک بودن، زمین گیرمون کرده...و این هر چی میگذره تو اخر الزمان خودش را بیشتر نشون میده... و خب فقط مثل همیشه باید بگیم به این ها رای بدیم که اونا رای نیارن...کاش اون دنیا خدا سوسکمون نکنه
خسته ام
همجواری ای که آرامش تولید نکنه به هیچ کار نمیاد.
دارم فکر میکنم به بعدش و می بینم تحمل دلتنگی خیلی هم کار سختی نیست.
چرا به غرورم احترام نمیگذارم بگم سفرت سلامت؟
از انعطاف پذیری های بیجای خودم متنفرم؛ از اینکه جایی که باید قاطع باشم؛ کوتاه میام.
تو حال و هوای اینروزای خودم بودم یهو چشمم خورد به  تاریخ گوشه  صفحه راست موبایل ، امروز یازدهمِ ...
امروز تولدشه ،تولد فرشته آسمونی من ،امروز میدونم  قلب مادرانه اش  دلتنگ اون چشمهای آبی میشه.  نمیدونم چکاری کنم که  دلتنگی امروز  اذیتش نکنه؟! 
+یادداشت شماره ۴۵
گالری گوشیم رو نگاه می کنم و دلم ضعف میره برای روزهای آی دا بودنم
آی دای کتابخون و خوره ی فیلم و آشپز و دیزاینر بشقاب و دوچرخه سوار.
نکنه خودمو یادم بره؟
 
+ نگارش اولیه cv تمام شد و آخ که چقدر حس میکنم بار سنگینی رو از دوشم پایین گذاشتم!
+برای شروع فردا ذوق دارم ^-^
بهترین عطر زنانهاگه بو یا این که ادکلن قابل قبولی از بازار تنظیم نمائید البته پیشین از مصرف کردن اون عطریا ادکلن استحمام نکنید و خرقه پاک به بدن نکنید، خیر فقط بوی نیکی از شما به سمت دیگر افراد نمی رسه بلکه حتی موجب می شه حسابی دور و بری ها تون رو آزار بدید.
یک کدام از شغل های اشتباهی که ممکنه انجام بدیم اینه که رایحه یا این که ادکلن رو به حیطه پایین بغل بزنیم با این توهم که از شر بوی بد عرق شل بشیم، البته دونستن این نکته مهمه که ترکیبات رایحه ی
نصف شب کوثر از خواب بیدار شده و آب می خواد. 
براش آب بردم و خودمم نشستم کنارش آب خوردم. 
سعی می کرد حتی چشماش رو باز نکنه که خواب از سرش نپره. بعد از خوردن آب گفت: سلام بر حسین (:
لیوان رو ازش گرفتم که برم یه هو صدا می کنه مامانی
میگم: جانم
میگه: مگه آب نخوردی؟ چرا نگفتی سلام بر حسین 
مگه میشه واسش غش نکرد؟  
(((((((((((((((((((((((((((((((((((:
میخوام یه وب سوم درست کنم
اما بیان میگه نمیتوانید بیشتر از 2 تا وبلاگ داشته باشید
قبلا یادمه باید 10 تومن پرداخت میکردیم برای وب سوم ولی حالا اون گزینه نیست هر چی میگردم
شما نمی دونید از کدوم قسمت باید برم؟
نکنه بیان دیگه اجازه وب بیشتر نمیده:/
میگم یه پیازیم بیاری بدک نیست
با تعجب میگه هر وقت خواستم بیارم میگفتی مسجد میخوای بری مکروهه، حاجی! حکم خدا نکنه عوض شده؟!
میگم نه حکم همانه، ولی پیاز کیلوی دوازده هزارتومن رو کی دیگه از بوش اذیت میشه؟!! خخخخخ
نون پیازم که میگفتن خوب چیزی بوده ها!! همین رو هم دارن از ملت دریغ میکنن.
وقتِ بی برکت یعنی اینکه صبح کله ی سحر از خواب پاشی، بری تو آشپزخونه که چای درست کنی بخوری و بشینی پای زدن فاکتورها و کارهای نیمه تمامت، و در کمال چندش، ببینی یه سوسک نازیبا داره روی کابینتای آشپزخونه ت رژه میره! پس همه کارات رو ول کنی و با دمپایی صورتی بیفتی دنبالش و اون دوان دوان همه ی روکش آشپزخونه ات رو آلوده کنه، سپس بعد از اینکه کشتیش و جنازه ی متوفی رو جمع کردی، روکش کابینتا رو جمع کنی و همشو بشوری!
 
و یا اینکه وقتی داری لباس میندازی توی
واقعا حس فوق العاده ای داره، وقتی که لبخند فرشته مهربون رو می بینیم. 
امروز وقتی پس از هفته ها لبخند زیباش رو دیدم، ناخودآگاه منم لبخند زدم... 
همون لحظه همه چیز رو فراموش کردم، 
تمام غم و غصه ها رو... 
کاش هرگز منو ترک نکنه 
 
سریال modern love یه مینی سریال 8 قسمتی خوش ساخت شاد هست که هر قسمتش عشق رو توی یه داستان جداگانه و از یه نگاه جدید بررسی کرده... ببینید خوشتون میاد. مخصوصا وقتایی که دلتون یه چیز آروم و امیدوارکننده میخواد و نیاز دارین سی پی یو مغزتون کار نکنه خیلی :)
همه چیز به طرز ناامید کننده‌ای یکسانه. دانشجو نمیدونه چی میخواد و مطالبه‌اش چیه فقط توی یه جو احساسی قرار میگیره و شعار مرگ بر این و اون میده. آخه رئیس دانشگاه بنده خدا چجوری می‌تونه استعفای سران قوا رو واسه تو برآورده کنه. راستشو بخواین بعضی وقتا فک میکنم نکنه حقمونه این همه ظلم. از بس خودمون احمق و بی‌مصرفیم. غم منو گرفته از این جو غیر منطقی حاکم بر تمام انسان‌های دانشگاهم.
آیا می دونستید منشا بسیاری از بیماری ها و مشکلات بدنتون چیه ؟؟؟دیگه از دکتر رفتن و خوردن داروهای مختلف و درمان های ناقص خسته شدید؟؟؟میدونید منشا بیماری و مشکلات بدنتون از سه چیز شروع میشه ؟تغذیه، عدم تحرک و استرس که در راس همه ی اونها تغذیه هستش؟!بله ، تغذیه ی شما اگه کامل نباشه روی مغزتون تاثیر میگذاره و باعث استرس و در نهایت کمبود انرژی و عدم تحرک شما میشه...واین آغاز همه ی بیماری ها در بدن شماست...حتما پیش خودتون می گین که تغذیه ی من که عالی
بعد از شونصدسال بالاخره درست شد *__* 
دست و جیغ و هورااااااا 
 
واقعاً هیچ کاری نمیتونستم کنم بدون لپتاپ. خدا هیچ نامسلمونی رو بدون لپتاپ نکنه. حالا انرژی و انگیزه دارم و میتونم کلی درس بخونم ^__^ شاید هم خیرش در این بود که من قدرشو بیشتر از همیشه بدونم و خداروشکر هنوز فرصت جبران دارم
 
خدایا شکرت :)

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها