نتایج جستجو برای عبارت :

با لبخند از کنارش گذشتم

همیشه تو خونه گفتم جای فلان وسیله فلان جاست، فلان وسیله رو فلان جا نذارین، این باید اینجا باشه، اون نباید اونجا باشه.
گاهی با زبون خوش، گاهی با صدای بلند، گاهی با دلیل و منطق.
امروز دوباره دیدم طبق معمول یه وسیله ای سر جای درستش نیست.
خندم گرفت و گذاشتم همونجا بمونه.
زندگی با همین کل کلاش قشنگه :)
 سیه چرده بود و ژولیده. شاید ماه ها بود رنگ آب و صابون به تنش ندیده بود. خزیده بود پشت شمشادهای حاشیه ی پارک و داشت نفس تازه می کرد. از کنارش عبور کردم . یک حسی از من می خواست که بروم کنارش بنشینم و سر صحبت را باز کنم. نمی دانم چه چیزی باید از او می پرسیدم. ولی از یک جایی همه چیز شروع می شد. حرف می زدیم و حرف می زدیم. اما من از کنارش گذشتم. و کمی بعد او در حالی که گاری پر از ضایعاتش را هُل می داد از کنارم گذشت. کنار سگی ایستاد. کمی به او غذا داد . با سگ حرف
نمی توانست بدود. نمی توانست قهرمان ورزش کشور باشد. نمی توانست رانندگی کند. نمی توانست توی خیابان بدون تحقیر و تمسخر یا نگاه های آمیخته به همدردی راه برود. نمی توانست همزمان هم راه برود هم با تلفن صحبت کند. نمی توانست موقع راه رفتن دستانش را بگذارد توی جیب هایش و ژست بگیرد... اما این ها که مهم نیست. مهم این است که وقتی توی ماشین نشسته بودم و از کنارش می گذشتم، نگاهم را احساس کرد و برگشت و لبخند زد!! می فهمید؟ چشمانش سرخ بود. زیرشان گود افتاده بود. ل
نمی توانست بدود. نمی توانست قهرمان ورزش کشور باشد. نمی توانست رانندگی کند. نمی توانست توی خیابان بدون تحقیر و تمسخر یا نگاه های آمیخته به همدردی راه برود. نمی توانست همزمان هم راه برود هم با تلفن صحبت کند. نمی توانست موقع راه رفتن دستانش را بگذارد توی جیب هایش و ژست بگیرد... اما این ها که مهم نیست. مهم این است که وقتی توی ماشین نشسته بودم و از کنارش می گذشتم، نگاهم را احساس کرد و برگشت و لبخند زد!! می فهمید؟ چشمانش سرخ بود. زیرشان گود افتاده بود. ل
من ازدلدارو عشق خود گذشتم
چو دیدم خواستار بودنم نیست
چو دیدم انکه او را میپرستم
به هنگام غیابم غرق شادی است
کسی را که مرادیگرنخواهد
چگونه در کنارش سر نمایم
بسی مشتاق اوهستم و لیکن 
به ذلت برنداردگام  پایم
ندادم اشتیاقم را مجالی
که درهم میشکست اینسان غرورم
من از دلدار دیرینم گذشتم
ازاین پس سرنمایم بی سرورم
من ازدلدارو عشق خود گذشتم
چو دیدم خواستار بودنم نیست
چو دیدم انکه او را میپرستم
به هنگام غیابم غرق شادی است
کسی را که مرادیگرنخواهد
چگونه در کنارش سر نمایم
بسی مشتاق اوهستم و لیکن 
به ذلت برنداردگام  پایم
ندادم اشتیاقم را مجالی
که درهم میشکست اینسان غرورم
من از دلدار دیرینم گذشتم
ازاین پس سرنمایم بی سرورم
نشستم فکر کردم درد انسان را نفهمیدم
گذشتم از خودم اما خیابان را نفهمیدم
نشستم زیر چتر باغ و دیدم سیب می افتد
ولی منظور این کار درختان را نفهمیدم
جلوی چشم من دارا انارش را به سارا داد
چرا یک بار هم این درس آسان را نفهمیدم
برایم آبشاری ریخت روی شانه ها اما
حواسم پرت بود و باز جریان را نفهمیدم
گذشتم بی تفاوت از کنار جنگل شاتوت
گذشت و مزه ی قند فریمان را نفهمیدم
نشستم بارها از ابتدا عطار را خواندم
ولی منظور او از شیخ صنعان را نفهمیدم
درون کافه های
دم غروب، داشتم به خانه بر می گشتم که ناگهان کسی صدایم زد:- علیرضا!برگشتم سوی صدا، تعجب کردم. مسجد ثامن الائمه بود که با لبخندی، در آن سوی خیابان ایستاده بود و مرا صدا میزد. یعنی بروم پیشش؟ چقدر دلم برایش تنگ شده. مدتی است که الکی الکی درس را بهانه کرده ام و مسجد نرفته ام. چه می شود اگر فقط چند دقیقه بروم پیش مسجد و زود زود برگردم کنار درس ها؟ در این فکر ها بودم که عقل‌ با گستاخی به حرف آمد که: - بیخیال بابا! دلت خوش است! برگرد خانه درس هایت را بخوان
بسم الله الرحمن الرحیم ./
دیروز به فاصله ی چند ساعت چندین بار ازت پرسیدم : خدایا تو مگه منو دوس نداری؟! و بعد بدون اینکه منتظر جوابی باشم چه از آسمون چه از ذهن آشفته ی خودم ، از کنارش گذشتم ... 
خدایا نمیدونم دیگه چه جوری باید باشم ... دارم خسته میشم ... تو نذار ! تو مگه منو دوس نداری ؟!
+ به یه مدت برای خودم بودن احتیاج دارم ... 
می فروشند، با ترازویی  که لحظه را اندازه می گیرد.دوره گردهایی در کوچه داد می زنند و آرامش همسایه ها را می گیرند که آرامش بفروشند.
کسی را از خواب زمستانی بیدار می کنند که آرامش، سالهاست ترکش کرده است، فروشنده فریاد می زند: حقیقت می فروشم، رازهای کهنه می خرم! بشتابید، راستی می فروشم، اکراه ناگفته ها را می خرم!
لبخند می فروشم، بیایید توانایی درک آدم می فروشم.
هنوز عابران عبوس از کنارش می گذرند و او با لبخد از یکی می پرسد: چیزی نمی خری؟ به تو رایگا
 
هر روز بارها از کنار یکدیگر عبور می کنیم، چشم تو چشم می شویم و نگاه هایمان به هر دلیلی به هم گره می خورد؛ اما دریغ از یک لبخند ساده! لبخند یکی از کلیدی ترین عناصر در روابط اجتماعی ما است. یک لبخند ساده در بردارنده پیام های مثبت مختلفی در روابط اجتماعی ما می باشد که گاه اثربخشی آن از ساعت ها حرف زدن، فلسفه بافی و توضیح دادن برای مخاطبمان بیش تر است. حتما 100 درصد ما در زندگی اثرات لبخند و صورتی که ردی از لبخند روی آن وجود داشته است را دیده ایم. جلب
گذشتم تا گذشت، اینجا رسیدمبه کوی و منزل آوا رسیدم
دمی دیروز و هم فردا ندیدمز حالا بودم و حالا رسیدم
پریدم تا پرید از دل غم دل ز بالا بودم و بالا رسیدم
می خونین‌دل رقصیده در عشقبنوشیدم که نوش‌آسا رسیدم
سرم تا قلّه‌های مست پاشیداز آن نادرکجا در جا رسیدم
نه درجایی و ناجایی ندانمکه بی‌خود بودم و بی‌جا رسیدم
چو بی‌دنیا بدم آسان گسستم چو با زیبا بدم زیبا رسیدم
مرا گوید شبیه عشق گشتیبلی شکل تو گشتم تا رسیدم
به حلمی بس کن این شیرین‌زبانیکه تلخی
ﺍﺮ ﺑﺎ ﺷﺨﺼ ﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪ ،ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﺗﺎ ﻋﺸﻘﺖ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻨﺪ ...
ﺍﺮ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻨﺖ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪ ،ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﺗﺎ ﻗﺪﺭﺗﺖ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻨﺪ ...
ﺍﺮ ﺑﺎ ﺷﺨﺼ ﻪ ﺯﻣﺎﻧ ﺗﺮﺖ ﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ، ﺭﻭﺑﺮﻭﺷﺪ ،ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﺗﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺸﻤﺎﻧ ﻨﺪ ...
ﺍﺮ ﺑﺎ ﻏﺮﺒﻪ ﺍ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪ ،ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﺗﺎ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺎﺳﺨﺖ ﺭﺍ ﺩﻫﺪ ...
ﺍﻦ ﺭﻣﺰ ﻣﻮﻓﻘﺖ ﺗﻮﺳﺖ ...
ﻭﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺳﻬﺮﺍﺏ ﺳﻬﺮ؛
ﺯﻧﺪ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻭﺳﻌﺖ ﺧﻮﺶﻣﺤﻔﻞ ﺳﺎﺖ ﻏﻢ ﺧﻮﺭ
واقعا حس فوق العاده ای داره، وقتی که لبخند فرشته مهربون رو می بینیم. 
امروز وقتی پس از هفته ها لبخند زیباش رو دیدم، ناخودآگاه منم لبخند زدم... 
همون لحظه همه چیز رو فراموش کردم، 
تمام غم و غصه ها رو... 
کاش هرگز منو ترک نکنه 
 
توی جاده ی زندگی ام که قدم برمیداشتم ، از جنگل ها گذشتم ، از علفزار ، از سایه ی آن دیوار بلند که گل‌های کاغذی بغلش کرده بودند در یک عصر تابستانی با پیراهن زرشکی که دامنش در باد شنا میکرد گذشتم ، رفتم و گذشتم ، رفتم و رفتم . حالا اینجا ام . یخ زده ام . اینجا سرد است ، خیلی سرد.خاکستری است . بوی خاکستر هم میدهد . منجمد و خاکستری. آدمهای اینجا همان اسم های قبلی را دارند . اما انگاری این یک تشابه اسمی است. اینجایی که  جاده ی زندگی ام مرا آورده هوا گرگ و م
اصلاح طرح لبخند برای همگان حائز اهمیت می باشد چرا که زیبایی لبخند خواهد توانست زیبایی چهره فرد را تضمین نماید و برای زیبایی بخشیدن به دندان ها و لبخند خود راه های مختلفی پیش رو خواهید داشت که این راه ها در حالت کلی به دو نوع خانگی و کلینیکی دسته بندی می شوند. روش های کلینیکی سریعترین روش برای اصلاح کردن طرح لبخند خواهند بود.
ادامه مطلب
دلیل لبخند اطفال در سنین نوزادی چیست ؟و در چه سنی خنده و لبخند آنان واقعی ست؟ علت خندیدن آنان در خواب هم از جمله سوالات رایج مادران است. از همان هفته اول تولد، بیش‌تر مادران حس می‌کنند نوزادشان لبخند می‌زند، اما حقیقت آن است که او تلاش می‌کند تا این کار را انجام دهد. لبخند نوزاد یک‌هفته‌ای، لبخند متقارنی نیست. به گوشه‌ای از لب محدود شده و همراه با آن، چشم‌ها و گونه‌ها حرکتی انجام نمی‌دهند و به عبارت دیگر، هنوز ماهیچه‌ها برای لبخند زدن
دلیل لبخند اطفال در سنین نوزادی چیست ؟و در چه سنی خنده و لبخند آنان واقعی ست؟ علت خندیدن آنان در خواب هم از جمله سوالات رایج مادران است. از همان هفته اول تولد، بیش‌تر مادران حس می‌کنند نوزادشان لبخند می‌زند، اما حقیقت آن است که او تلاش می‌کند تا این کار را انجام دهد. لبخند نوزاد یک‌هفته‌ای، لبخند متقارنی نیست. به گوشه‌ای از لب محدود شده و همراه با آن، چشم‌ها و گونه‌ها حرکتی انجام نمی‌دهند و به عبارت دیگر، هنوز ماهیچه‌ها برای لبخند زدن
 
بهارزمانی است که حتیبا کفش های پر از گِل و لای هم حس و حالِ سوت زدن دارید...
 
"دوگ لارسون"
 
پ.ن:
من از خزان به بهار از عطش به آب رسیدممن از سیاه‌ترین شب به آفتاب رسیدم
هم از خمار رهیدم، هم از فریب گذشتمکه از سراب به دریایی از شراب رسیدم
به جانب تو زدم نقبی از درون سیاهیبه جلوه‌ٔ تو به خورشید بی‌نقاب رسیدم
اگر نشیب رها کردم و فراز گرفتمبه یاری تو بدین حُسن انتخاب رسیدم
شبی که با تو هم‌آغوش از انجماد گذشتمبه تب، به تاب، به آتش، به التهاب رسیدم
قسمت اول را بخوان قسمت 40
_میخوابی یا بخوابونمت؟!
دهانم بسته شد! تک سرفه ای کردم و بلند شدم. لبخند پر از شیطنت روی لبهایش را دیدم...حتی اگه نمیخواست کسی ببیند، چالی که زودتر از لبهایش خودنمایی میکرد لو میداد!
_منم دیگه سوالت رو جواب نمیدم!
با بیخیالی جواب داد.
_سوالی ازت ندارم!
چشم ازش گرفتم.
_سرتق!
_شنیدم.
دهن کجی کردم و زیر پتو خزیدم.
****
_چه بویی راه انداختی مهتاب خانم!
لبخند زدم و بشقاب قورمه سبزی ام را برداشتم و از کنارش گذشتم.عمدا غذایم را نگه دا
maryam rad:*نجوا ▪️ وضو گرفتم به اشکهایت تطهیر شدن مسلک من است تیمم می کنم به نگاهت مسح می کشم به چشم هایم به پهنای صورت لبخند می زنم به خنده هایت نجوا می کنند که اغوا شده است ▪️چشم ها را می بندم دریچه ی بسته سو سو نمی زند و از چشم هایت از خنده هایت از دستهای نوازشگرت گذشتم گذشتن سهم کوچکی از من بود هنگامی که ضرورت عبور بود مثل عابری ساده از رد پای خاطرات من عبور عبور عبور ▪️سجاده سجاده سجده کردم به رد پای تو انگار حک شده است عطر تنت در کوچه پس کوچه
خانه هنرمندان داشتیم دوتایی گریه میکردیم؛ گفتم بعد از مامانم دیگه از دست دادن هیچ کس ترسناک نیست. کنارش که قدم میزدم دیدم دروغ گفتم. من میترسم یه روز منصوره زنده نباشه؛ هربار ریه ش ملتهب میشه میشینم گریه میکنم از ترس که خدایا سالم بمونه. مشاورها فی نفسه موجودات جذابی هستن. منصوره که از تمام جهان برای من جذاب تر هست چون کنارش هرگز خودم رو سانسور نکردم. امنیتی که کنارش احساس میکنم انقدر زیاده که هر آینه بیم آن هست از عشقش هلاک شوم! 
+ میاد اینجا
دانلود آهنگ جدید کامی یوسفی نسبت
Download New Song Kami Yuosefi Nesbat
دانلود اهنگ نسبت از کامی یوسفی با متن شعر و ترانه از سایت پلی نیو موزیک
دانلود آهنگ غمگین کامی یوسفی بنام نسبت با بالاترین کیفیت
دانلود موزیک نسبت کامی یوسفی
بزودی از پلی نیو موزیک …
برای دانلود آهنگ یه ادامه مطلب مراجعه کنید …
تکست و متن آهنگ کامی یوسفی نسبت
میپرسن نسبتت باهاش چیه ؟ میگم به فکرشم خطور نمیکنم
مگه نگفتی خورشید زندگیتم من اینجام هیچوقت غروب نمیکنم
میپرسن نسبتت باهاش چیه
وقتی خسته ام و داغان ، و از یک بیرونِ پر هیاهو به آرامش خانه پناه می آورم ، با لبخند گرمی مواجه می شوم که ارزشش وصف ناشدنی است . یک نفر هست که در کنارش می توانم غصه هایم را فراموش کنم . اما گاهی غصه ها هردویمان را احاطه کرده است و سنگِ صبور بودن تبدیل می شود به یک دورِ باطل . یک نفر باید از خودگذشتگی کند و این دور باطل را بشکند .دیر وقت بود که به خانه رسیدم . همه خواب بودند . جز یک نفر که به انتظار نشسته بود . نه به انتظار یک لبخند ، یک محبت و یا یک آغوش
وقتی خسته ام و داغان ، و از یک بیرونِ پر هیاهو به آرامش خانه پناه می آورم ، با لبخند گرمی مواجه می شوم که ارزشش وصف ناشدنی است . یک نفر هست که در کنارش می توانم غصه هایم را فراموش کنم . اما گاهی غصه ها هردویمان را احاطه کرده است و سنگِ صبور بودن تبدیل می شود به یک دورِ باطل . یک نفر باید از خودگذشتگی کند و این دور باطل را بشکند .دیر وقت بود که به خانه رسیدم . همه خواب بودند . جز یک نفر که به انتظار نشسته بود . نه به انتظار یک لبخند ، یک محبت و یا یک آغوش
دانلود آهنگ رضا بهرام لبخند بزن
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * لبخند بزن * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , رضا بهرام باشید.
 
دانلود آهنگ رضا بهرام به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Reza Bahram called Labkhand Bezan With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه رضا بهرام به نام لبخند بزن
دلبر جانم بی اجازه قلب ما بردی کجا بردیای عشق جانم هر نفس را بی هوا بردی کجا بردیبی منت تورا دوس دارم بی علت تورا
یه روز رستوران سر کار بودم
دلم خیلی گرفته بود .
با خودم زمز مه می گردم و می خوندم :
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب در گاه او
پر زلیلا شد دل پر آه او
که یهو دیدم یه دختر کوچولو ۴یا۵ ساله مثل من
پکره و داره گریه می کنه. تو چشماش زل زدم اونم
نگاهش رو قفل کرد به من بعد من یه لبخند کوچیک
زدم اونم خندید با خنده اون کوچولو دل منم باز شد
زندگی وشرایط می تونه با یه
می توانی دستت را گاز بگیری و گریه کنی اما برای لبخند زدن، نیاز به فعالیت بیشتری هست. همه انسان ها به دنبال لبخند هستند و همیشه از یکدیگر می پرسند لبخند می زنی یا خیر؟! در حالی بیشتر مواقع سعی نمی کنند علت لبخندی شوند، به راحتی می توان این جمله مرا رد کرد. اما من از انسان صحبت می کنم، شما از چی؟1 یک خانم زیبا می تواند بر لب یک مرد تنها لبخند بیاورد. اما منظور من این لبخند نیست! نوشته تحقیر آمیز در مورد یک نفر می خوانی و لبخند می زنی! این لبخند هم هد
میریم واسه اتفاقات جدید
فضای جدید
آدمای جدید
حسای جدید
همیشه همه چی اونطوری که میخایم پیش نمیره ولی...
میشه از هر پیشامدی، واسه خودت خوشی الکی درست کنی!
اولش آرزو داشتم لبخند دنیارو حفظ کنم
بعدش فهمیدم دنیا، اونقدری که فکر میکردم لبخند نمیزنه...
بعدش آرزو کردم بتونم لبخندو هدیه بدم به دنیا... :)
بهم سخت گذشت... به خودم اومدم دیدم لبخند خودمم گم کردم!
اما حالا...میشه یه جور دیگه نگاه کرد :)
میتونم بازم لبخند بزنم... :)
اول لبخند خودمو پس میگیرم و بعد...ی
هوالرئوف الرحیم
امشب داشتم با ریحانه در مورد حرفی که اون فرد زد، با هم صحبت می کردیم.
ریحانه اعتقاد داره من برای خوب شدن حال خودمم که شده یه دور دیگه برم پیش طیبی که روانشناسه. من گفتم همون یکبار کفایت کرد و همه چیز درست شد. 
درسته که چهارسال زجرم دادن. یکسال بایکوتم کردن، ولی الان همگیمون از خر شیطون پایین اومدیم و منم روش جدید دوری و دوستی رو پیش گرفتم. 
دستم رو صادقانه جلوشون نمیگیرم که خط کش کف دستم بکوبن. یا دستم رو جلو نمیارم. یا اگه بیارم
سلام علیکم و رحمه الله
احوال شما؟
ان شاء الله خوب و سلامت باشید
عیدتون مبارک
دُمبتون سه چارک(لبخند)
ما را نمی بینید خوش می گذره؟(لبخند)
عیدی هاتونو کجا گذاشتید؟ توی کدوم تشک و متکا جاسازی کردید؟ آدرس بدید لطفا(لبخند)
ادامه مطلب
همسر... همونی که کنارش انگشتتو تکون میدادی بیدار میشد... این روزا اونقدر خسته‌س که یه ساعت تمام کنارش ناله زدم و بیدار نشد!!!
+ ولی من اگه خدا بودم مریضی نمی‌آفریدم!! ... شایدم می‌آفریدم! ولی خب انصافا آدم وقتی سالمه خب خوشحاله که سالمه دیگه... وقتی هم مریضه به جون خودم قدر سلامتی رو نمیدونه!!! صرفا ناشکری میکنه و ناله میزنه!!
کتاب لبخند در غربت نویسنده: بیژن کیانی انتشارات: موسسه فرهنگی پیام آزادگان
کتاب لبخند درغربت : آزاده که باشی در بند هم لبخند از لبت نمی رود…
 
کتاب لبخند در غربتنویسنده: بیژن کیانیانتشارات: موسسه فرهنگی پیام آزادگان
بریده کتاب:
حسین آهسته لب هایش را باز کرد وبه سختی گفت: پس خداحافظهر دو جور دیگری این کلمه را گفته بودند گویی این بار معنای دیگری داشت آهسته سرش را برد بیخ گوش حسین وگفت: (لبخند بزن بسیجی فکر کن صدام مرده)
وقت رفتنت از اینجا ته چشمای تو حتی ذره ای خواهش نبوده♪ ♥‿♥ ♪توی این رابطه تلخ مطمئنم هرچی بوده اسمش آرامش نبوده♪ ♥‿♥ ♪اگه روبراه نمیشم اگه زخمم تازه مونده من دلیل تازگیشم♪ ♥‿♥ ♪فکر روزای گذشته عین خودسوزیه اما من حریف تو نمیشم♪ ♥‿♥ ♪هنوز این حس وامونده از اون رابطه جا مونده چرا تنهام نمیذاری♪ ♥‿♥ ♪چقد خستم از این تکرار من آلودت شدم انگار درست عین یه بیماری♪ ♥‿♥ ♪حس اون کسی رو دارم که همه براش غریبند حس آدم اضافی♪ ♥‿♥ ♪بی ت
  خیابان خلوت بود. تاریک و ساکت. ساعت پنج صبح سگ از لانه اش بیرون نمی آمد. باد سرد مخالفی می وزید . از کنار اتاقک نگهبان گذشتم . پیرمرد پیدایش نبود. فکر کردم یا در محوطه چرخ می زند و یا سرش را روی میز گذاشته و خوابیده است که من ندیدمش . وارد خیابان شدم . زباله گردی با لباس های چرک و کثیف که تاریکی شب سیاه ترش نشان می داد از کنارم گذشت . صورتش درهم شکسته وموهایش ژولیده بود وبا خودش حرف می زد . کیسه اش تا نیمه پر بود. پا تند کردم تا به سرویس برسم . نرسیده
محدثه من، لبخند بزن، لبخند بر لب های تو برایم معنی دیگری دارند. معنی از عشق زیرا هر قدر آنها را می بینم برایم عادت نمی شوند. می دانم هر کسی با لبخندت مواجه شود، عاشقت می شود و من حالش را می فهمم اما تو حق انتخاب داری که لبخندت را برای تمام عمر، ارزانی چه کسی کنی و من انتخابت را دوست دارم. حتی اگر من نباشم. محدثه من، لبخند من، دوستت دارم
---------------------
عاشق، ترک لبخند نمی کند، عسل!
لبخند، تذهیب زندگی‌ست.
و بوسه‌یی‌ست بر دست های نرم محبت.
با لبخندها
هوالرئوف الرحیم
خب. بلاخره این دوستیم هم به شکست منجر شد.
همش زیر سر 34 سالگیه.
چون دیگه حال و حوصله ی توضیح دادن رو ندارم.
وقتی متهمم کرد به بی عقلی، بی خردی و هرچیزی تو این رابطه، وای نایستادم و از خودم دفاع نکردم و توضیح ندادم.
گفتم:
 "دیر یا زود این اتفاق می افتاد."
و گذشتم از کنارش. راضی حتی.
خدا خودش از نیتم باخبره. که قصدم محافظت ازش بود. اون هرچی می خواد برداشت کنه.
اشتباه بزرگی انجام دادم و آدمی که بهش اعتماد نداشتم رو بهش معرفی کردم. تمام ات
سلام سلام سلاااام...
بی مقدمه بگم(البته اگه خود اینو یه مقدمه به حساب نیاریم)،تا جایی که یادمه از کلاس پنجم عاشق شعر بودم و هرجا صحبت از شعر میشد فوری هوش و حواسم پر می کشید اونجا...
 
یادمه کلاس هفتم بودم که تصمیم گرفتم بزنم تو خط شعر و شاعری...
فکر می کردم به همین سادگیه!
خیلی سعی کردم؛خیلی خیلی!
اما نتیجش فقط سه تا شعر شد که یا قافیه هاش لنگ می زدن!
یا وزنش دست و پا شکسته بود!!
یا کلا شعرم حتی با عصام به زور راه می رفت):
اما خب هر چی که باشه دوسشون دار
لبخند هالیوودی در شیراز
آیا تا حالا دنبال لبخند هالیوودی در شیراز بوده اید؟ شما هم میتوانید لبخندی زیبا داشته باشید. ما به شما لیستی از شماره تماس و آدرس پزشکانی که لبخند هالیوودی را میتوانند برای شما انجام دهند به اشتراک میگذاریم. لبخند هالیوودی به لبخندی گفته میشود که دندان های مرتب، تمیز و صاف را نمایان میکند و بر زیبایی و ماندگاری چهره شما می‌افزاید. دندان مهمترین عضو پس از چشم‌ها در زیبایی چهره است پس دندان های نامرتب و ناسالم از زیب
آخرین تصویری که ازش داشتم جیغ زدن و گریه کردن و فریاد بود.
آرامش نداشتم و همش این حالش جلو روم بود.
هر چی پیام می داد که آرومم و نگرانم نباش هیچ تاثیری نداشت.
می دونستم اونقدر محکم و قوی هست که خیلی زود دوباره بلند میشه و به زندگی ادامه میده و حتی زندگی دو خواهر کوچیکترش و حتی باباش رو سرو سامون میده و نمیذاره غم مادر خانواده شو از پا در بیاره ، ولی تا نمیدیدمش که بازم لبخند میزنه آروم و قرار نداشتم و کلافه و بی قرار بودم. اینکه می دونستم خوب نیست
سلام علیکم
طاعاتتون قبول...
روز اول ماه، ساعت 9 صبح، یکی از رفقا تماس گرفت و گفت: "فلانی طاعاتت قبول..."
گفتم: "آخه هنوز که به جائی نخورده که طاعاتم قبول باشه(لبخند)"
بعد دیدم نفر دوم اومد و گفت: "میگم انگار ماه رمضون افتاد تو سرازیری!...تا عید چیزی نمونده(لبخند)"
خدایا ما در پناه خودت بگیر تا کچل نشدیم از دست اینا(لبخند)
ادامه مطلب
جای دنجی بود و هم صحبت خوبی
لیوان چای را بر میداشتم با چند عدد قند همراه خیالی مشتاق با گامهایی آرام میرفتم و کنارش مینشستم. حس میکردم! به ندرت میان صحبت هایم بر میگشت و خیره نگاهم میکرد بین خودمان بماند نگاهش عجب میچسبید من تماما خریدارش بودم. سهم من از او حضورش و سهم او از من یک لیوان چای!
گاهی سخت بیتاب میشدم آرام سر فرا گوشش می آوردم که شاید نجوایم، سکوت دلنشینش را به لبخند همچون عسلش مزین کند واقعا معرکه میشد! آخرین بار کنار پله دیدمش. اما
 
به نام خالق لبخند
خودتون فکر کنید که زیباترین لحظات زندگیتون داشته چه اتفاقی می افتاده
هرجوری که بوده یا هرجایی که بوده لبخند نمی زدید
اگه بوده سعی کنید اینجور لحظات رو بیشتر کنید
چرا وقتی با یه لبخند ساده میتونید شادتر باشید لبخند نمی‌زنید
یعنی این را هم می خواهید از خودتان دریغ کنید
تنها خواهش امشبم از تون اینه که همیشه لبخند بزنید
اگر لبخند بزنید در شرایط بد هم حالتون خوب میشه
پس نتیجه می گیریم که زیباترین لحظات زندگی وقتی اتفاق میفته
نمی‌دونم چرا. چرا نمی‌تونم کنارش بذارم؟ یه گوشه از قلبم، یه گوشه از ذهنم مونده و هیچ راهی هم برای بیرون انداختن‌اش به ذهنم نمی‌رسه. دوست داشتم که طرح‌ام رو با موضوع موسیقی و معماری کار بکنم، با چهار تا از آهنگ‌های بیتلز. از یه ماه قبل شروع کردم، ولی هنوز به نتیجه نرسیدم. باید کنارش بذارم و یادم نره که یه قسمت از کار معماری حجمه، پلان، نما، پرسپکتیو و... باقی چیزا هستن که باید روشون کار بکنم و موندن هنوز.
اصلاح طرح لبخند برای همگان حائز اهمیت می باشد چرا که زیبایی لبخند خواهد توانست زیبایی چهره فرد را تضمین نماید و برای زیبایی بخشیدن به دندان ها و لبخند خود راه های مختلفی پیش رو خواهید داشت که این راه ها در حالت کلی به دو نوع خانگی و کلینیکی دسته بندی می شوند. روش های کلینیکی سریعترین روش برای اصلاح کردن طرح لبخند خواهند بود.
 
اصلاح طرح لبخند
نیاز به زیبایی امروزه در همگان مشاهده می شود و یکی از مهمترین بخش های بدن که زیبایی آن می تواند سبب زی
ما در چه شماریم؛ که خورشید جهان‌تاب
گردن به تماشای تو از صبح کشیده است
 
صبح خنک که خنکیش رو به سردی میره ، سوز میزنه تو صورتت . ولی مگه میشه کنارش راه رفت و سرمایی حس کرد. انقدر صبحم با وجودش با کنارش راه رفتن خوش رنگ و خوش بو شد که فکر میکردم پشت قدم های ما داره از زمین گل درمیاد  :) یعنی میخوام بگم انقدر میشه کنارش گرم شد و دلگرم بود. خداروشکر که دارمش . خداروشکر بایت عشقمون . خلاصه با وجودش زندگی همیشه قشنگیاشُ داره ...
در محیط های مختلف افرادی هستند که همیشه با روی خوش و با لبخند با بقیه رفتار می کنند. اینکه ما عبوس باشیم مشکلی را حل نمی کند. ولی وقتی با روی باز با بقیه رفتار می کنیم، عملا تاثیر خوبی هم بر روی خودمان می گذارد. 
در این شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی با هم خوب باشیم و همدیگر را احترام بگذاریم. هر کسی مشکلاتی برای خودش دارد ولی بهتر است سعی نکنیم مشکلات خود را به بقیه منتقل کنیم. 
 
به یکدیگر لبخند بزنیم و با هم خوب باشیم
maryam rad:
*نجوا 
▪️  وضو گرفتم به اشکهایت 
تطهیر شدن مسلک من است 
تیمم می کنم به نگاهت 
مسح می کشم به چشم هایم به پهنای صورت 
لبخند می زنم به خنده هایت 
نجوا می کنند که اغوا شده است 
▪️چشم ها را می بندم 
دریچه ی بسته سو سو نمی زند 
و از چشم هایت از خنده هایت 
از دستهای نوازشگرت  گذشتم 
گذشتن سهم کوچکی از من بود 
هنگامی که ضرورت عبور بود 
مثل عابری ساده 
از رد پای خاطرات من 
عبور عبور عبور 
▪️سجاده سجاده 
سجده کردم به رد پای تو 
انگار حک شده است
تفریحات، موضوعی بسیار مهم و اساسی است. خیلی ها هستند که ممکن است آن را جدی نگیرند و فکر کنند که زندگی خشک و بی‌انعطاف و بی‌لبخند، می‌تواند زندگی موفقی باشد، اما چنین نیست. اگر در زندگی تفریح سالم و لبخند طبیعی که ناشی از نشاط است نباشد، زندگی برخود انسان و اطرافیانش، جهنم خواهد شد.
۱۳71/10/1- رهبر انقلاب
ریختن آب جوش روی پودر نسکافه؛ بلند شدن بخار محو آب؛ شنیدن صدای زنگ تلفن؛ برگشتن به اتاق؛ دیدن عکس پسر بچه‌ای سه ساله روی صفحه‌ی موبایل؛ تعجب کردن؛ کشیدن آیکون سبز رنگ به سمت راست صفحه؛ شنیدن صدای آن طرف خط؛ «یکم پیش یادم رفت بهت بگم که ...»؛ لبخند؛ لبخند؛ لبخند؛ خداحافظی کردن.
چرخه‌ی «بودن».
دیشب تو هیئت، یه خانمی کیک پخش میکرد. فقط به بچه ها میداد. اومد کنار ما و به بچه ها تعارف کرد و رفت. چند دقیقه بعد یه دست از پشت سرم یه کیک گذاشت تو دامنم و رفت. با تعجب به اطرافیانم نگاه کردم و همه خندیدن. گفتم مگه این واسه بچه ها نبود؟ بغل دستیم گفت انگار داره به پیرزنام میده!
من دقیقا کدومشونم؟ o_O
بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتمهمه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتمشوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودمشدم آن عاشق دیوانه که بودم !
در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشیدباغ صد خاطره خندیدعطر صد خاطره پیچید
یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیمپر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیمتو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهتمن همه محو تماشای نگاهتآسمان صاف و شب آرامبخت خندان و زمان رامخوشه ماه فرو ریخته در آبشاخه ها دست برآورد
بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن کوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم.
در نهانخانۀ جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید:
یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.
من همه، محو تماشای نگاهت.
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشۀ ماه فروریخته در
(اشک)
دراز کشیده بودم. وارد اتاق شد. بلند شدم. گفت راحت باش. گفتم راحتم.
با بغض گفت: این همه درس بخون لیسانس بگیر فوق لیسانس بگیر حالا باید تو خونه بخوابی
دیدم که اشکاش چکیدن...

(لبخند)
کنارش نشسته بودم و قرآن تلاوت میشد. رسیدیم به آیه 15 سوره نباء: لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَ نَباتاً
دست گذاشت رو زانوم و با لبخند گفت: یادت باشه قرآن که تموم شد یه چیزی برات تعریف کنم!
بعد از پایان تلاوت قرآن گفت: زمانی که بچه بودی با مادرت میرفتیم کلاس. یه روز سر کلاس،
تغییر روش زندگی سخته
ولی گاهی جز این چاره ای نیست
همیشه فکر میکردم همه خانوادم یاورم اند و قرار تا ابد دوسشون داشته باشم
برای همین خیلی مواقع گذشتم از خودم براشون
حتی زمانی که خردم میکردن یا توهینی ازشون میشنیدم
زود فراموش میکردم چون فکر میکردم تموم دارایی ام همینان و خانواده یعنی همین که گذشت کنی
فکر میکردم اگه خانوادمو دوست نداشته باشم یا باهاشون نباشم دیگه کی رو دارم. خانوادم اینن باهام ،غریبه ها دیگه چی اند؟ 
برای همین به روی خودم نمیا
برای زیبا و گیراتر شدن لبخند که برخی به اصطلاح به آن لبخند هالیوودی می گویند می توانید به دندانپزشک مراجعه کنید تا برای شما اصلاح طرح لبخند انجام دهد.
در اصلاح طرح لبخند تمامی معایب دندان ها و لثه ها برطرف می شود.
روش های گوناگونی برای اصلاح طرح لبخند وجود دارد که در زیر به آنها اشاره می کنیم.
لامینیت سرامیکی 
کامپوزیت 
لیفت لثه 
روکش دندان 
ارتودنسی 
بلیچینگ یا سفید کردن دندان ها 

شما می توانید هر کدام از این روش ها را انتخاب کنید اما بهتر
آخ که چقدر دلم می‌خواد به اینایی که کمتر از چند ثانیه توی خیابون، تاکسی، مترو و... باهاشون چشم‌توچشم می‌شی، و می‌بینی که اخم کردن و اعصاب ندارن، لبخند بزنی... و لبخندت باعث شه حالِ اون روزشون خوب شه و تا آخر روز به لبخندِ تو فکر کنن.
دانلود آهنگ سینا درخشنده سرسری
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * سرسری * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , سینا درخشنده باشید.
 
دانلود آهنگ سینا درخشنده به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Sina Derakhshande called Sarsari With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه سینا درخشنده به نام سرسری
بیا دنیارو بگیر سرسریبگیم از هر دریبیا زود اینوری آخهشب شبه عشقهیکم حال خوب لازمه کی مث من حاضره صداش بالا بره
دیوان شمس را گذاشته بود توی دست هایم، زل زده بود به چشم هایم، با لبخند برایم از مولوی خوانده بود.سرم را انداخته بودم پایین، خواندش که تمام شده بود، لبخند هول هولکی تحویلش داده بودم، چند تا ده تومنی گذاشته بودم روی میز؛ دیوان را بغل زده بودم و پا تند کرده بودم.
تا خانه یک ریز غر زده بودم به جانم که مثلا چه می شد ؟ سرم را بلند میکردم؛ زل میزدم توی چشم هایش.لبخند میزدم.قشنگ به خواندنش گوش میدادم.من هم برایش میخواندم.حرف میزدم.تعریف و تمجید میکردم.
دانلود آهنگ سینا درخشنده سرسری
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * سرسری * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , سینا درخشنده باشید.
 
دانلود آهنگ سینا درخشنده به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Sina Derakhshande called Sarsari With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه سینا درخشنده به نام سرسری
بیا دنیارو بگیر سرسریبگیم از هر دریبیا زود اینوری آخهشب شبه عشقهیکم حال خوب لازمه کی مث من حاضره صداش بالا بره
یادت هست آن روزها چه صفایی داشت؟! یادم هست من و تو با بچه ها می نشستیم لب حوض. ماهی های قرمز پوش می رقصیدند و ما کف می زدیم؛ هی، چه روزهایی بود! یکی گرگ می شد همه گوسفند؛ خوبی ها دیده می شد و بدیها هم اگر بود آن را در بقچه ی خاطرات محو می کردیم. دور حیاط می چرخیدیم، می پریدیم، پرواز می کردیم در آسمان بچگی. آنوقت که از حرکت فارغ می شدیم یکی داد می زد:((بچه ها، بیاین گل یا پوچ.)) ما همه عاشق گل بودیم، بوی خوش آن که به ما می رسید، قطاری می نشستیم تا گل کاغذ
دلم سراغ کلمه ها را نمی گیرد...فرار کردم از ورق زدن...همیشه که نباید نشست یک گوشه و آدم ها را از دور دید...از خانه زدم بیرون...از کنار آدم ها گذشتم و آدم ها از کنارم گذشتن....جلوی ویترین مغازه ها ایستادم و نگاه کردم.....اجناس را دید می زدم برایشان قصه می ساختم...دنبال رد یک نگاه آشنای غریب بودم.....یک گوشواره ی پروانه ای دیدم...چشم هایم برق زد....سرم را که بلند کردم داشت نگاه می کرد....سایه ی غریب آشنا را حس کرده بودم.....مرد بلوز چار خانه ی آبی اتو نشده تنش بود.
۱.سفرهای زیادی که امسال باعث خنده های من شد
۲. امسال بر خلاف سالهای پیش سعی کردم به علاقه های خودم رسیدگی کنم. یکی از این علاقه ها کشاورزی بود. با تمام وجودم گل کاشتم، شکوفه ها را نوازش کردم و لبخند زدم.
۳.خندیدن های زیاد با دوستانم در کتابفروشی، با کتابخوان ها
۴.چندین عروسی که امیدوارم خداوند به زندگی جوان ها برکت بدهد
۵. یاد گرفتن زبان جدید همراه با خنده زیاد و دوست های جدید
۶. ورود به دانشگاه و رشته و دانشگاهی که عمیقا دوستش داشتم و نفس راحتی
از گرمای 47 درجه ، از گرد و خاک، از برگشتن موکب ها، از فشار هشت روی ‌‌‌‌پنج ، از ریزش کوه ، از مسمومیت غذایی ، از ضعف و حدودا 24ساعت غذا نخوردن، از درد و مثل مار به خودم پیچیدن  گذشتم و بالاخره رسیدم خونه:)))))
(هیچ جا خونه خودمون نمیشه )
دلیل بعضی اتفاقات دنیا را درک نمی‌کنم. مثلا به طور معمولی وقتی راه می‌رویم به جلو نگاه می‌کنیم و از هر جهت همانقدری دید داریم که چشمانمان اجازه می‌دهد. گاهی بی‌دلیل سرم را بالا می‌گیرم و می‌بینم که کسی در طبقه‌ی چهارم سر پنجره ایستاده و به من نگاه می‌کند. یک روز قبل از روز قربانی کردن گوسفندهای بی‌گناه بود که از باشگاه برمی‌گشتم. راننده‌ی وانت ایستاد. کنارش مردی نشسته بود که ریش بلند و ظاهری مذهبی داشت. من عادت ندارم که داخل ماشین و خا
داستان از آن جایی شروع شد که هرکس حالمان را جویا شد و گفتیم:حالمان خوب است و گفت ثابت کن! خندیدیم و این شد تمام آنچه که پتکی شده و بر سرمان کوبیده شد،هرجا پرسیده شدحالت چطور است و لبخندی زده شد...گفتیم حالش خوب است،غافل از اینکه هستند آدم هایی مثل من که تمام زندگیشان را بر پایه ی لبخند زدن می سازند،غمگین می شوند...لبخند می زنند! شاد می شوند،لبخند می زنند! گاه حتی زیر باران با لبخند آرام اشک می ریزند...مبادا نابود کنندگان خوشی هایشان ، اشک های پنها
داستان از آن جایی شروع شد که هرکس حالمان را جویا شد و گفتیم:حالمان خوب است و گفت ثابت کن! خندیدیم و این شد تمام آنچه که پتکی شده و بر سرمان کوبیده شد،هرجا پرسیده شدحالت چطور است و لبخندی زده شد...گفتیم حالش خوب است،غافل از اینکه هستند آدم هایی مثل من که تمام زندگیشان را بر پایه ی لبخند زدن می سازند،غمگین می شوند...لبخند می زنند! شاد می شوند،لبخند می زنند! گاه حتی زیر باران با لبخند آرام اشک می ریزند...مبادا نابود کنندگان خوشی هایشان ، اشک های پنها
بی تو مهتاب شبی، باز از آن کوچه گذشتم 
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
 
در نهانخانه جانم، گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
 
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت خود خواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
 
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
 
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فروریخته در آب 
ش
 
نکته جالبی که درباره لبخند وجود دارد این است که خندیدن مسری است واگر شما لبخند بزنید طرف مقابل شما نیز می خندد,حتی اگر این خندیدن واقعی نباشد. تحقیقاتی که پروفسور اولف دیمبرگ در دانشگاه اوپسالای سوئد انجام داده است نشان میدهد دهن بصورت ناخوداگاه جذب حرکات وعضلات طرف مقابل میشود. اودراین ازمایش بااستفاده از تجهیزاتی که علائم الکتریکی را دریافت میکنند میزان فعالیت عضلات صورت ۱۲۰داوطلب را در هنگام مشاهده تصویر چهره های شاد و عصبانی اندا
 متن شعر زیبای شعر کوچه از فریدون مشیری
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتمهمه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتمشوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودمشدم آن عاشق دیوانه که بودمدر نهانخانه جانم گل یاد تو درخشیدباغ صد خاطره خندیدعطر صد خاطره پیچیدیادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیمپر گشودیم و درآن خلوت دلخواسته گشتیمساعتی بر لب آن جوی نشستیمتو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهتمن همه محو تماشای نگاهتآسمان صاف و شب آرامبخت خندان و زمان رامخوشه ما
مهم نیست چقدر دوستش داری
مهم اینه که چقدر دوستت داره
 
مهم نیست می خوای کنارش باشی‍♀️
مهم اینه که اون بخواد کنارش باشی
 
اگه اون بیشتر دوست داره و می خواد کنارش باشی پس بهترین ادمیه که می تونی باهاش خوشبخت بشی
اما اگه تو اون رو می خوای و از نظر اون بهترین نیستی، پس خودت رو حراج نکن واسش
 
جایی نباش که نمی خوان باشی
جایی باش که از صمیم قلب بودنت رو بخوان
کسی که واسش مهم باشی حتی اگه بهش پشت کنی آزارت نمی ده فقط واست اشک می ریزه و از دور نگات می کن
دقیقا تا یک جایی فکر می کردیم باید بهش لبخند بزنیم.هر چه گفت لبخند بزنیم،هر امر و نهی ای کرد لبخند بزنیم،هر چیزی را که جا به جا کرد لبخند بزنیم،هر اشکالی که گرفت لبخند بزنیم،هر فکری کرد و هر چیزی را که از پیش خودش گفت ممنوع است لبخند بزنیم.هر اشکی هم که از چشمانمان در آورد...نه لبخند نمی زدیم.شاید هم می زدیم و بعدش مثلا موقع راه رفتن پاهایمان را محکم تر به زمین می کوباندیم یا دفترمان را باز می کردیم و کنار مسائل ریاضی و ترجمه عربی و کارهای روزان
وقت هایی که درد به انجایم میرساند، صفحه گوگل را باز می کنم و می نویسم:«Multiple Sclerosis cure» بعد با انجایش که نوشته فعلا درمانی ندارد ناراحت و با آنجایش که نوشته احتمالا در اینده نزدیک درمان می شود لبخند میزنم؛ عمیق لبخند میزنم و باز منتظر و امیدوار می مانم.
ﺧﻮﻧﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎﻳﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻳﻪ ﺬﻳﺮﺍﻳﻰ ﺻﺪ ﻣﺘﺮﻯ ﻭ ﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﻛﻠﻰ ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﺩﻳﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ...ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻭ ﺩﺭک ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ»ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻬﺶ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻰ ﻳﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﻴﺎﺩ ﺭﻭ ﻟﺒﺎﺕ»ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻭ ﺍﻣﻨﻴﺖ»ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﻳﻪ ﺍﺳﺘﻜﺎﻥ ﺎﻯ ﺮﻡ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻛﺴﺎﻧ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﻮﻥ ﺩﺍﺭﻯ»ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﻓﻀﺎﻳﻰ ﺧﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﺧﺸﻢ،ﺧﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﺩﻭﺩ و ﺧﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﺍ
سعی دارم از این به بعد فرصت های طلایی رشد رو که از دست میدم اینجا بنویسم تا بعدا ببینم و عین چی حسرت بخورم.
صبح ساعت شش تو برف کلی وایساده بودم تو برف تا تاکسی گیرم بیاد برم سر کار.نیم ساعت طول کشید تا ی ماشین برام نگه داشت و صندلی حلوش هم خالی بود، ماشین تمیزی هم بود.قبل از سوار شدن دیده بودم ی خانم - به گمانم ی دختر - زودتر از من اومده و منتظر تاکسیه.من رفتم جلوتر از اون وایسادم. چند کوچه بالاتر.زرنگی کردم مثلا. سوار ماشین شدم و از کنارش رد شدم.به
مو به مو قدم قدم
به زلفِ تو قسم قسم
رسیده عشقِ تو به جانِ من
به یاده تو نفس نفس
بریده ام از این قفس
زندان است جهانِ من
عشقت چرا تاوانِ من شد
رفتی غمت پایانِ من شد
از هر گناهی توبه کردم
چشمان تو ایمانِ من شد
تو را چون جانِ خود میدانمت
تو را چون سایه میپندارمت
هر چه تو دوری من صبورم
مرا از غم جدا نمیکنی
مرا یک دم صدا نمیکنی
من که گذشتم از غرورم
قبلِ از تو من عاشق نبودم
تو آمدی با هر نگاه
مرا گرفتارم کنی
این قرارمان نبود
از عشق بیزارم کنی
به یاده تو من
 
 
 
 
میگذره
احتمالا برم روانشناسی و در کنارش زبان پیام نور هم برم.اگر قصدم رفتن شد که کلا بیخیال کنکور بشم.
اگرم نه میرم آزاد شیراز و ترم دو رو مرخصی میگیرم و برا کنکور میخونم.
اینم بستگی به حرف زدن هام با مشاور داره! لبخند
همچنان مقتدرانه با مامانم قهرم...امروز عصر از بس گریه کردم کور شدم...نه به اون موقع ک دوماه دوماه گریه نمیتونستم کنم و نه به حالا که دو روزه عصر که میشه اشک میریزم. خنده
کانال ما در سروش
من گذاشتم مثل پاییز توی کوچه ها تنهادل سپردم به یه نشونی روی دل برگهاراه افتادم توی کوچه دنبال رد پا هاترد پا ها منو کشوند زیر اون درخت خاطراتتو نبودی،تو نبودی تکه بدم به شونه هاتدست  کشیدم رو درخت که حس کنم گرمای تو روولی از گرما نبود و روی تن اون درخت...
میلاد شکیبا ✒
خسته ایستاده بودم جلوی یکی از نشستگانِ روی ِ صندلی مترو. یک ایستگاه گذشت و کسی که جلویش ایستاده بودم، پیاده شد‌.
تا من لبه های ِ چادرم را جمع کردم تا موقع نشستن،  کف مترو نیفتند و خاکی نشوند، یک نفر آمد و روی آن جای خالی نشست. نگاهش کردم و لبخند زدم. قدیم ها این لبخند را نمی‌زدم و می‌گذشتم. حالا اما دیگر صبرم دارد کم کم به سر می آید ...
دختر نهایت ۲۷-۲۸ ساله ای بود. چهره ی آرامی داشت. با این که در آن لحظه دشمن خونی ام بود ولی این دلیل نمی شود زیبای
اون روزی که گفت دلش رفته و برنگشته ، یهویی عجیب دلم پیچید تو هم ! ترسیدم براش... ترسیدم که دوباره گرفتار بشه ،دوباره همه زندگیش محدود بشه ،دوباره وابسته بشه، دوباره اشتباه کنه... میخواستم بهش بگم که کلی میترسم که دوباره لبخند با صورتت قهر کنه . میخواستم بزنم پس کله اش و بگم مرررد! به خودت بیا !
ولی هیچی نگفتم... فقط گفتم مواظب خودت باش . باشه ؟ مسلک مرغ زیرک رو الگو کن...
حالا امروز وارد کتابخونه که شدم دیدم رو بساطش خوابش برده . رفتم کنارش بیدار شد. ج
اصلاح طرح لبخند و زیبایی لبخند به منظور دارا بودن دندان های زیبایی هست که در موقع لبخند زدن آشکار می شود لبخند زیبا به شما اعتماد به نفس و رضایت می دهد احساس خوشایندی که پس از هر بار لبخند زدن در جمع به شما دست می دهد باعث شادابی و طراوت شما خواهد شد.
برای اصلاح طرح لبخند ابتدا از سلامت لثه ها اطمینان حاصل می کنیم سپس به سراغ دندان های پوسیده می رویم پس از ترمیم و بازسازی و بر طرف کردن پوسیدگی دندان ها این بار نوبت به سفید کردن دندان ها می رسد.
س
امروز چندبار رفتم توی برنامه ی lichess که بلکه حریفی چیزی پیدا بشه یکم بازی کنم قوی بشم ولی خیلی منتظر شدم و کلی هم آدم توش بود ولی هیچکس نیومد باهام بازی کنه :( والا خر من از کرگی دم نداشت حالا چه توی دنیای واقعی چه توی دنیای مجازی. از خیر شطرنج آنلاینم گذشتم.
واقعا امید و انگیزه ای ندارم...
نمیدونم باید به چی و کی وصل شم که بتونم درست کنم همه چی رو. خودم آدم ضعیفیم که نمیتونم رو پای خودم وایسم و مستقل شم، یا نمیتونم محکم حرفمو بزنم به همه.
بگذره این زمونه ایشالا. رو سیاهیشم بمونه برا منِ گذشتم که خیلی ناامیدی حواله میداد بیرون و نمیذاشت به قول حبیب رضایی بشکفم.
‏یکی بود یکی نبود .ما  دو عاشق تنها،بی پناه ، زیر سقف آسمان ،به زندگی لبخند زدیم . سالها گذشت و زندگی همچنان به دیگری لبخند می زند. تبعیض یعنی تو دلت برای زندگی ضعف برود و زندگی دلش برای دیگری . این قصه پر تکراری ست .  همیشه یکی بود و یکی نه. 
«واژه» ‎#زندگی
عاشق حیوانات هستم. حتی شما بگو درنده ترین اونها باشه.
زندگی بدون حیوانات به هیچ وجه امکان پذیر نیست.
تو خیابون، کوچه یا جایی، وقتی مثلاً سگی گربه ای چیزی دیدید بهش لبخند بزنید. باور کنید اونها بهتر از ما آدم ها معنی و مفهوم لبخند رو درک میکنن.
 
عادت های بهداشتی دهان و دندان را یاد بگیرید. چهار هفته طول می کشد تا به چیزی عادت کنیم، بنابراین اگر می خواهید لبخند خود را در کمتر از ۵ هفته روشن کنید به مسواک زدن درست عادت کنید.
مسواک زدن ممکن است هیجان کمتری نسبت به سفید کردن داشته باشد و روش سریعی هم نیست، اما یک لبخند روشن فقط یک لبخند سفید نیست، بلکه یک لبخند خوب هم هست.
با مسواک زدن و ملاقات دندان پزشک خود به طور مرتب، از رشد باکتری جلوگیری خواهید کرد و دندان های سفید، تمیز و سالم خواهید
عشق را اینگونه شناختم که تا فاصله ای میان من و معشوق باشد عشق هم هست . فاصله که رفت عشق هم می رود و جایش را آرامش می گیرد . اما در میان این آرامش هم می توان عشق هایی را تصور کرد . دیشب قبل از رسیدن مهمان ها فهمیدم که بعضی لبخند های روشنا خیلی برایم خاص جلوه می کند . رنگ محبتش متفاوت است . یک محبتی که با اعتماد ترکیب شده و شیرینیش دوچندان است . می توانم بگویم " عاشق " این لبخند هایش هستم ...
+ همیشه با خودم می گویم این کار را بکنی خدا به تو لبخند می زند . هم
گاهی وقتا چشم ها ، چیزهایی رو می بینه که نباید بی تفاوت از کنارش گذشت :)
مطمئنم که این دیدن ها اتفاقی نیست کار خداست :))
یه مدته که صبح ها که میرم بیرون از خونه ، توی مسیر و نزدیک خونمون ، خانواده ای رو می بینم که احساس میکنم اوضاع زندگیشون چندان خوب نیست با سه تا بچه ی کوچیک زندگی میکنند توی یه ساختمان نیمه کاره و یه اتاق کمتر از ده متر و مطمئنا بدون هیچ امکانات رفاهی.
دقیقا نمی دونستم که چنتا بچه ی کوچیک بودن و چنتا دختر و چنتا پسر ، امروز یه حسی ب
متن اهنگ مسعود امامی به نام سردم شده
بی تو همیشه تک و تنهام گم توی رگبار زمستونهیزم توی شومینه بنداز منو بگیر از برف و بارونسینم پر از خش خش برگاس نپرس که چی شدم چطورمسردم شده به جای شالت دستاتو حلقه کن به دورمگم کرده بودمت عزیزم پشت روزای بی نشونمیه قهوه ی گرم و یه لبخند بسه که حس کنم تو خونمگم کرده بودمت عزیزم پشت روزای بی نشونمیه قهوه ی گرم و یه لبخند بسه که حس کنم تو خونمدستامو محکم تر نگهدار یه باد بومی ماهو بردهاز وقتی که تورو ندیدم شب ها
تصمیم داشتم به رئیسم پیام بدم و برای مرخصی فردا، اجازه بگیرم که از خیرش گذشتم و اعصابم همین یه روز تعطیلی از حرکات و رفتار خورد شد. کوزت بازی را ایشالا به یکشنبه موکول میکنم. حالا چون نظرم عوض شده، اتو کردن لباسهای کارم و حموم به برنامه ام اضافه شده:///برای هزارمین هزار بار، کااااش خونه خودم با عشق زندگی میکردم
سوپ را با قاشقم هم می‌زنم. بوی زندگی می‌دهد، شبیه غذاهای خشک و بی‌روح سلف نیست. یک قاشق پر می‌کنم. رشته‌ها از قاشق سر می‌خورند. لبخند دهانم باز می‌شود سوپ می‌رود روی زبانم. مزه زندگی می‌دهد. سوپش سیر دارد اما اصلا مهم نیست. احساس می‌کنم مریم مقدسی هستم که یک سبد میوه از بهشت دریافت کرده است.بهت و حیرت، لبخند ظریف و مزه سیر. چطور می‌شود انقدر مهربان بود؟
زینب برایم سوپ پخته و آورده است.
سی روز میخواهیم روزه بگیریم 
روزه ای که قرار است حالمان را خوب کند 
بیاییم سی کار خوب را هم کنارش تمرین کنیم ! 
هر روز یک کار 
 یک روز دروغ نگوئیم _به خدا ،به خودمان، به دیگران 
 یک روز مهربان باشیم با خودمان با دیگران 
 یک روز ببخشیم خودمان را و دیگران را 
 یک روز آرام باشیم از عصبانیت دوری کنیم 
 یک روز لبخند بزنیم و متبسم باشیم چه در آینه چه در برابر نگاه دیگران 
 یک روز بد هیچ کس را نخواهیم حتی دشمنمان 
 یک روز بد هیچ کس را نگوئیم حتی بدخوا
در عالم ثبوت تو را دوست دارمت
در واقعیّت فرضم ندارمت
اثبات میکنم به تو عشقم عزیز من
هستم اسیر و گرفتار عالمت
دیوانه ی تو هستم و زنجیری جنون
جان میکُنم تو بخواهی فراهمت
پایان بده به غم و انتظار من
من را نکن بهانه ی اشک محرّمت
از عالم ثبوت گذشتم برای تو
من عاشق تو هستم و تصمیم محکمت .
.
متن آهنگ شب رویایی از آرون افشار
♩♪♬من در تب و تاب توام خانه خراب توام من منه دیوانه عاشقای تو سر و سامان من نیمه ی پنهان من جان تو و جان یه عاشق♩♪♬من عاشقتم تا ابد دور شود چشم بد از تو و دنیای من و توای ماه الهی فقط کم نوشد سایه ات از شب و روزای من و تو♩♪♬سوگند به لبخند تو دل من بند تو ای مهر و ماه تو جان بخواهای تو همه ی خواهشم تویی آرامشم ای مهر و ماه تو جان بخواه♩♪♬سوگند به لبخند تو دل من بند تو ای مهر و ماه تو جان بخواهای تو همه ی خواهشم ت
​​​​​ف-ح ام گم شده، کنار دریا با سیگاری نیمه سوخته و یک گیلاس شراب منتظرم که بیاید و دست در پشتم بگذارد و با آهی بنشیند و بگوید سلام، بلاخره اومدم و لبخند بزند. منم نگاهش بکنم و با یه لبخند بگم سلام و به نوشیدن ادامه بدهم و این لحظات در این نقطه تا هزاران سال متوقف شود. 
آینه را برداشته‌اند. همانکه قبل از دستشویی رفتن توی آن نگاه می‌کردی، نقاشی بالش با این خطوط درهم سیاه را نظاره می‌کردی، توی آینه می‌خندیدی و به خودت اطمینان می‌دادی چقدر با همین لبخند کوچک زیباتری. 
بعد تا دستشویی لبخند می‌زدی، با لبخند &^ $#@! و در راه برگشت برای آینه چشمک می‌زدی که "دمت گرم روزم را ساختی". 
حالا آینه را برداشته‌اند. شاید چون گوشه‌اش شکسته بود. شاید هم چون بالشتشان نقاشی‌ها را به هم میزده. 
اما می‌دانی آینه جان، قصه ای
گوینده خبر اعلام میکنه: آب دریاچه ارومیه 82 درصد افزایش یافته، لبخند رو صورتشه، شاید هم انتظار دارن منِ مخاطب هم لبخند گُنده به صورتم باشه، شاید باید لبخند داشته باشم، ولی این چند وقته آسیب ها و خسارت های جانی و مالی سیل ساده ترین خوشی های لحظه ای رو هم از دماغمون درآورده. وقتی از شبکه های اجتماعی جویای حال زلزله زده های کرمانشاه میشم و میبینم همچنان خونه ندارن، میترسم. 
یکی از فانتزیامم اینه که بقدری پول داشته باشم که بتونم حداقل تو محدوده ا
عکس پروفایل دخترانه با عینک زیبا و جدید 2018 – 97
تصاویر دخترانه با عینک برای پروفایل,عکس فانتزی دخترانه عروسکی,عکس های دخترونه صورتی,عکس دخترونه جدید,عکس پروفایل دخترونه شیک,عکس دخترونه باحال
ادامه ی پرو فایل ها در ادامه ی مطلب
ادامه مطلب
سلام امیدوارم حال همه تون خوب باشه
راستش من آدمی بودم که سعی میکردم با همه مهربون باشم به همه کمک کنم؛ به آدم ها لبخند بزنم از بچگی اینجور بودم؛ ولی دنیا و آدم هاش خوب باهام رفتار نکردن؛ بعضی از آدم ها خوش شون می اومد از اخلاقم ولی خیلی ها هم مسخرم میکردن؛ سر به سرم میذاشتن؛ کم کم سردم کردن.
الان خیلی وقته از گذشتم دارم فرار میکنم؛ اما خاطرات بد و مسخره کردن آدم ها میاد جلو چشمم و عذابم میده؛ همه ش دوست دارم برم جایی که تنها باشم و فرار کنم از دن
من اینجا منتظر نشستم. نمی دونم تا کی باید منتظر بشینم، یا اصلا هیچوقت اتمامی هست یا نه. این غم برای من هنوز تازه ست. احساسم شبیه به پسربچه ایه ک تو شهر بازی دست پدرش رو ول کرده و با همه جهان تنها مونده. لبخند مردم کنارش کش میاد و ترسناک شده. صدای غریو براش ترسناکه، رنگ ها پر رنگ و هوا پر از خفقانه. انگار همه سایه های دنیا روی صورتش افتاده باشه. قلب من آماده ست با شنیدن کوچکترین صدایی، شبیه به صدای تو از حرکت بایسته. و دیه به چشمام شک دارم، برای دید
هنوز فکر چارشنبه‌ی بردنه، یه عمره که باخت‌هاشو رج می‌زنه.
پ.ن. حس می‌کنم منتظرم برگردم به ریتم روتین زندگیم، و حواسم نیست که اون ریتم روتین زندگیم تموم شده خیلی وقته. 
نه این که الآن خیلی عجیب‌غریب باشه، و نه این که خوشم بیاد از داشتن ریتم روتین ... صرفا داشتم فکر می‌کردم الکی و شاید غیرارادی منتظر برگشتن به یه حالتی‌م که مدت‌هاست ازش گذشتم.
            بگفتم من ز آن یک باغ گردو       که دعوت می نمود حامد به اردو
گذشت از آن زمان چندین و چند سال        دقیق تر گویمت پانزده و اند سال
در این مابین آن سال تا به الآن                 بی افتاد اتفاقات فراوان
ببستند درب آن افزار ماشین                    فروختند هرچه افزار هرچه ماشین
به جای آن همه دستگاه و افزار                شده آن هر دو سالن همچو انبار
تمام کارگران و کارکنانش                        برفتند جای دیگر از
موضوع انشا حیاط مدرسه دوره دبیرستان
در رو که باز کردم یه دنیا خاطره به سمتم هجوم آورد، یه لبخند همراه با ترس تو صورتم جاش رو به بهت و حیزت داد .
تا حدودى اینجا عوض شده بود ولى باز همون حس و حال گذشته رو داشت حداقل ساختمونش که همون بود .مدرسه دنیاى کوچیکى که چیزاى کمى داشت ولى با همین چیزا چهار سال رو گذروندیم.
دبیرستان دوران طلایی ما بود،تو حیات مدرسه یکم قدم زدم هر گوشه ى اینجا یه عالمى داره کنار در نماز خونه ایستادم یه خنده از ته دل،انگار برگش
کولر گازی جنرال لبخند 24000 دارای طراحی لبخندی شکل همراه با هر دو قابلیت سرمایش و گرمایش و موتور پیستونی پر قدرت و با کیفیت می باشد. این کولر گازی از متراژ 24 تا 50 متر را تحت پوشش قرار می دهد و با تولید هوایی سالم محیط ایده آلی را برایتان فراهم می سازد.
ادامه مطلب
برای ورود به ساختمان محل کار ابتدا باید از محل حراست آنجا عبور کنم، اتاقکی کوچک که خانمی جوان اما عبوس آنجا نشسته است. روز اولی که پا به اتاقکش گذاشتم و سلام کردم، زیرلبی و با اخم جوابم را داد. رفتارش ذوق آدم را می‌خشکاند  اما خب من آدمی نبودم که از رو بروم. هر روز صبح که پا به اتاقکش می‌گذاشتم بلند و پر انرژی و با لبخند سلامش می‌کردم به این امید که گره‌های پیشانیش که شاید ناشی از ناراحتی باشد باز شود و لبخند خانم حراستِ به زعم من غمگین را ببی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها